2737
2734

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

ول کن بابابچسب به زندگیت .اگه خبری باشه سریع میفهمی .زنا تیزن

ماخودمون حوصله ی کارای خودمونم نداریم سپردیم به امان خدا/ بعدیه سریا زندگی خودشونوول کردن شدن پیگیرما😅😅😅
هرچی که بهش فکر کنی سرت میاد عزیزم کم به این مساعل فکر کن.  اگرم خیانت کنه ماه پشت تبر نمیمونه ...

ربطی مداره 

مگه قحطی گوشیه؟ من شوهر دوست من یکی دیگه میخره اونو برا کثافت کاری استفاده میکنه 

 لطفا این تاپیک رو‌مطالعه بفرمایید:من برای اقدام آماده ام یعنی چه؟
2738

شوهر اول من بهم خیانت کرد منم اتفاقی فهمیدم درجا هم طلاق گرفتم خیانت چیزی نیست که بشه باهاش کنار اومد 

بدتر از همه اینه که مچ طرفو بگیری یه کم‌جیغ و ویغ کنی بعد خدماتتو‌ بیشتر کنی 

اینجوری دیگه اون یه ذره ترس مرده هم میریزه 

 لطفا این تاپیک رو‌مطالعه بفرمایید:من برای اقدام آماده ام یعنی چه؟
شوهر اول من بهم خیانت کرد منم اتفاقی فهمیدم درجا هم طلاق گرفتم خیانت چیزی نیست که بشه باهاش کنار اوم ...

الان ازدواج کردی ؟ پشمون نشدی ازطلاقت ؟ خیانتش درچه حدبوده؟ 

ماخودمون حوصله ی کارای خودمونم نداریم سپردیم به امان خدا/ بعدیه سریا زندگی خودشونوول کردن شدن پیگیرما😅😅😅
شوهر اول من بهم خیانت کرد منم اتفاقی فهمیدم درجا هم طلاق گرفتم خیانت چیزی نیست که بشه باهاش کنار اوم ...

ببخشید که میپرسم آخه منم خیانت دیدم فقط درحدچت دیگه بقیشونمیدونم .نمیدونم چه تصمیمی بگیرم

ماخودمون حوصله ی کارای خودمونم نداریم سپردیم به امان خدا/ بعدیه سریا زندگی خودشونوول کردن شدن پیگیرما😅😅😅

برای من خودم دو بار اتفاق افتاده .شوهرم مغازه داشت.(همیشه بهش شک داشتم چون خانواده کلا اینجوریه بعداز ازدواج فهمیدم.)یکبار گشتم مغازش و کلی کاندوم پیدا کردم اون شب داشتم دیونه میشدم بهش گفتم اونم زد زیرش و گفت می‌گرفته بیاره خونه ولی یادش می رفته کجا گذاشته.شک های من بدتر شد و بیشتر تا اینکه یکبار لپ تاپ شما و چک کردم یک فیلم ازش دیدم دنیا روی سرم خراب شد و دعوا کردم و میخواست خودش و بکشه و لپ تاپ و شکست .من رفتم که جدا بشم ولی وکیل گفت نمیتونی دخترت و بگیری بهتره ببخشی و زندگی کنی یا یه خونه جدا بگیری و زندگی کنی.

بچه ها من هیچ کس و نداشتم که حتی باهاش درد دل کنم .از ترسم از خانوادم مخفی کردم .خیلی بهم ریختم تو خیابون ها راه میرفتم بچه بغل و گریه میکردم تو هوای زمستون.بعد از دو روز بی توجهی من بهش و اتاق خودم و دخترم و جدا کرده بودم همش می اومد می‌گفت غلط کردم و ... . که ببخشمش. من خر بخاطر ابروم دلم سوخت و یه فرصت دیگه دادم.بچه ها یکسال میگذره ولی من حالم بدتر شده.افسردگی شدید گرفتم و قرص میخورم چند بارم به سرم زده خودکشی کنم بخاطر بچه ام دلم نیومده که بچه ام زیر دست اینا بزرگ بشه.

چکار کنم که اراک بشم و بهش اعتماد کنم ؟یا چطوری بفهمم که دیگه بهم خیانت نمیکنه؟


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687