سلام دوستان
من وشوهرم اوایل به هیچ وجه تفاهم نداشتیم و اختلاف صدید دعوا د اعصلب خورد کنی حتی افسردگی شدید من دلایل زیادی داشت بیشترش بخاطر خونوادش یکم اخلاق خودش یکم عدم درکش خیلی عوامل دیگه بعد چندین سال الان خیلی خوبیم... و مطینم دیگه اون ادم سابق نیس و دوستم داره و به شدت وابستم
خلاصه دیروز دسته چکش رو میزاشت سرجاش گفتم دوستم داری گفت اره چرا تداشته باشم چون سوال همیشگی منه خیلی عادی حواب داد
گفتم پس به چک بده بهم گفت میخوای جیکار جیزی میخوای بخری هرجی میخوای برات میخریم راست میگه بگم شیر گنجشگ میخوام یا همچین طلایی میخوام اگه در تواتش باشه اون لحظه بیشتر از حد انتظار وخواسته من میکنه
گفتم نه میخوام چک سفید امضا بدی میخوام ببینم بهم اعتماد داری یانه
خودت میدونی اینجور چیزا ومدارک رو کجا میزارم من میخوام چک رو چیکار اخه گفت بابا دایم دست چک خونست دایم بهت میگم امضامو بزن چک بندیس بده فلانی چک من دایم دست توعه دایم میلیونی پول میزارم خونه اعتماد نداشتم نمیزاشتم
گفتم میدونم منم هیچ وقت سو استفاده نکردم
گفت بابا بیا اینم چک میترسم گم کنی بدبخت شیم گفتم بیا گزاشتم تو پاکت اینجا ...کنار مدارک مهم
ازاینکه چک رو داد خیلی خوشحال شدم....اخه شما نمیدونین من از کجا به کجا رسیدم
من هشت ساله ازدواج کردم