من حتی تو دستشویی هم از دستشون آسایش ندارم یا تو در میزنند یا پشت در گریه میکنند، نماز میخونم وسطش ده بار باید صدامو بالا پایین کنم تا بچه به چیزی دست نزنه یا از دم کانتر آشپزخونه نیوفته پایین یا با کفگیر نزنه تو صفحه تلوزیون، گاهی دزدکی زیر پتو آخر شبها کتاب میخونم، اونم از رو گوشی مگه کتاب سالم برام باقی گذاشتن ......