سلام بچه ها میخواستم بگم من چند وقته شدیدا از خانوادم سرد شدم پدر و مادرم طلاق عاطفی هستن تو یه ساختمون ولی هرکدوم توی یه طبقه زندگی میکنن هر کدوم ناراحتی اعصاب و افسردگی خودشونو دارن وقتی میبینمشون بهم بیشتر بار منفی وارد میشه تا چند وقت بهم میریزم خیلی خیلی روحیم داغونه بعد ازدواج متوجه شدم مادرم به خاطر رضایت پدرم چه کوتاهی هایی در مورد بچه هاش کرده و چقدر به ما ظلم شده مخصوصا اینکه بماند بین دختر و پسر هم فرق های زیادی گذاشتن اول رسیدگی به پسر چیزی موند دختر خیلی ناراحتم اگه یه پدر و مادر درست ودرمون داشتم شاید الان تو جایگاه بهتری از زندگی میبودم چون نزاشتن من مستقل بار بیام همیشه مانعم میشدن از لحاظ اعتقادی و پوشش هم باید طبق میل خواسته اون ها میبودم به نظرتون چه جوری گذشته رو فراموش کنم به زندگی الانم برسم