2733
2734
عنوان

خاطرات زایمان ۲

329 بازدید | 8 پست

دوباره سلام 

شنبه پنجم آبان سی هشت هفته وسه روزم بود احساس کردم ترشحم زیادتراز حد معموله مهمون داشتمو فرداش وقت دکتر دیگه گفتم یکشنبه میرم یکشنبه رفتم دکتر معاینم کرد گفت نه کیسه آبت مشکل نداره ووقت زایمانمو پرسید براساس اولین روز آخرین پریودی گفتم هفده آبان زدن برام گفت هنوز زودته یه سانت بازی ولی لگنت خوبه گفتم خانم دکتر قراره مادرم بیاد  پیشم ولی گفتم بعد دنیا اومدن زیاد پیشم وایسه چون راش دوره اگه میدانین تا بگم بیاد گف نه زود فعلا هفته بعد بگو بیاد گفتم ترشحم زیاده گف نه حالا یه سونو بده بیاربرام تاتاریخ دقیقتو بگم اینم بگم امسال اسباب کشی کردیم اومدیم رشت اینجام جز یه فامیل دور شوهرم هیچ کسو ندارم وتا خونه بابامم نزدیک پونزده ساعت راهه. دیگه زنگزدم مامانم گفتم پنج روز دیگه بیا اونم گف باشه اومدم خونه وهمچنان ترشح داشتم مهمانم داشتیم نمیشد بریم سونو قراربود برن دیگه صبش وقت درمانگاه داشتم رفتم اونجا به خانمی که تحت نظرش بودم گفتم گفت دکترت که تشخیص داده کیسه آبت نیست  ویه سونو برو خیالت راحت شه اومدم خونه هرجا زنگ میزدم وقت سونو میگفتن بعد اربعین دیگه بیخیال شدم ولی هرچه میگذشت نگرانیم بیشترمیشد میگفتم نکنه آب دوربچه باشه و خطری باشه خلاصه شوهرم اومد خونه بهش گفتم گف سری بپوش تا بریم گفتم تاکارامو روبرا کنم و هیرو رو بخوابونم ووسایلم جم کنم شاید نگهم داشتن دیگه کارامو راست وریس کردم شد دوازده شب دخترمم نخوابید دیگه باخودمون بردیمش البت داداشم پیشمون بود ورفتیم بیمارستان اونجا گفتم من اینجا غریبم اگه وقتم نیس الکی نذارینم اونام گفتن الکی نگهت نمیداریم اگم وقتت بود اینجا هی همراه زیاده غریبی درست ولی از بین این همه همراه یکی پیدا میشه کمکت معاینم کردن گفتن فالفور باید بستری شی کیسه آبت پاره شده یعنی انگار یه پارچ آب یخ ریختن روم دنیا جلو چشام سیاه شد وبخاطر بی کسی زدم زیر گریه گفتم برم به شوهرم بگم اومدم پیشش گریه کردم گفت اشکل نداره ای همه منتظرش بودیم الان تو باید بخندی اومدم کنار ماشین دخترمو ببینم خواب بود داداشم زنگ زد مامانم اونم گف فردا بلیط میگیرم میام دید دارم گریه میکنم داداشم میگه اینا کی سرشون میشه بستریت میکنن از کجا میدونن بچه حتما میاد خندم گرفته بود تو دلم گفتم الان چجور اینو قانع کنم  دیگه رفتم بستری ساعت یک ونیم بستری شدم اومدن کبسه آبمو پاره کردن زایشگاه انقد شلوغ بود که اتاق برام نشد رو تخت تو سالن بودم آخرین نفربودم دردم نداشتم تا نزدیک ساعت پنج البته درد داشتم مثلا نیم ساعت یبار یه عرض اندام میکرد ولی کمردرد داشتم جوری که قابل تحمل بود یه دف ساعت پنج وحشتناک شد جوری بود که میلرزیدم اینم بگم من درد داشته باشم تا اونجا که بشه سعی میکنم تحمل کنم وجیغ نزنم رو تختم نمیتونستم دراز بکشم فقط برای ان اف سی روتخت بودم بقیش توسالن راه میرفتمدردام شروع شد همزمان کمرمم تیرمیکشید نه میتونستم راه برم نه بشینم رو تخت خم شده بودم بدنم داشت ازدرد میلرزید یه پرستارمتوجه شد گفت چته ما گفتیم کرد داریم پهلوانه این دردا چیزی نیست هنوزکه اول راهی ایجور میکنی گفتم درد دارم گفت بشین معاینت کنم نشست یکم شک کرد دکترو صدازد معاینم کرد گفت وقتشه پرستاره گف الان آوردنش گف نه وقتشه بردنم برا زایماندیگه بردنم تو یکی از اتاقا زوتخت خوابوندنم نزدیک یه رب طول کشید یه رب الان یه ربعه اون زمان صدسال گذشت درد داشتن زورزدن جیغزدن وهمه اینا بکنار ترس از خرابکاری یه طرف خلاصه تو اوج زورزدن دیدم یه چیز لیز خوردوصدای گریه بلند شد عزیزم بچمو دادن بغلم انقد سیاه بود وکثیف دودیقه گذاشتنشو ازم گرفتن تا جفتو درإرنو بخیم کنن ازم دورش کردن شرو کرد گریه دیگه کلا هوش وهوام پیشبقول دخترم به به قوچون(نی نی کوچولو ) بود ندانستم چجور جفت ودرآوردن وچجور بخیه زدن اینم از دومی امیدوارم کامل بوده باشه راستی هشت آبان  ساعت 8:15 دنیا اومد


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738

😍😍😍خدا حفظشون کنه هر دوتا دخترای گلتو😍

رو کلمه دوست دارم رمز گذاشتیم مثلا وقتی جلوی جمع نمیشه  بگه دوسم داره میگه هوا چقد گرمه از این دیونه بازیا که هر کس تو رابطه اش داره:)شاید وقتایی که بیرون بودیم روزی صد بار گرمش میشه ! حتی یادمه یروز برف میومد و باهاش قهر بودم و با فاصله از هم راه میرفتیم وسط خیابون یهو داد زد و گفت‌< ای خدا خودت شاهدی که چقدر گرمه >کسایی که دورو برمون بودن با تعجب نگاش کردن فقط من بودم که گفتم منم گرممه(:❤          رمز واقعی منو شوهرم                           
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687