درود.دوستانِ خوبم شدییییداااا محتاج دعایتان برای آرامش روحم و رفع گرفتاریهایم هستم.
خیلی عصبی و وحشی شده ام.رفتارم با بچه ام شدیدا وحشیانه شده.اصلا تحمل شیطنتاشو ندارم.میدونم تحمل من فوق العاده پایینه.چند ماهه دارم دکتر و مشاور میرم و دارو مصرف میکنم.داشتم خوب میشدم که یه اتفاق دیگه افتاد.منظورم از اتفاق چیزهای الکی نیست.منظورم فاجعه هست.
امشب که به رفتارهام فکر میکردم خیلی از خودم متنفر شدم.چرا مثل زن باباها باهاش رفتار میکنم.خب فرق من با نامادری چیه؟
گریه کردم و از خداوند طلب آرامش و بخشش کردم همچنین فراموش کردن این خاطرات برا بچه بی گناهم.
باباش فعلا نیست.شاید باز هم نباشه.
من یه مادر روانیم
دست تنهام
فشار خیییلی زیاد روم هست
واقعا روانی شدم
تا حالا کارم به تیمارستان نکشیده،معجزه ست.
ولی فکر کنم این دفعه دکتر بگه بستری شو.
خدایا دیگه به ستوه اومدم.از این همه درد.
کاش دردها و بدبختیام تموم میشد.
😔😢🙏🙏🙏خوااااااهش میکنم برام دعا کنید.مطمئنم دعای همگیتان به درگاه خداوند متعال مستجاب است.
معذرت میخوام.خسته تر و ناتوان تر از اونم که جواب کامنتهارو بدم.
لطفا فقط برام دعا کنید.
از همتون برادرها و خواهرهای خوبم سپاسگزارم.