خواهرشوهرم کلا یه پسر داره و چنتا دیگه دختر داره و ایشون بشدت هم پسرش براش مهمه حالا شب عروسیش که چند ویت پیش بود من فک کردم فردا شبشه چون کارتشو ندیده بودم خودم ولی شوهرم که دیده بود ازیادش رف خلاصه اون شب ما عروسی نرفتیم و وقتی هم فهمیدیم چون ماشین نداشتیم و اونام شهردیگه بودن نشدکه بریم و خواهرشوهرم خیلی ناراحت شد،حالا فردا ظهرش باز بیچاره دعوتمون کرداول شوهرم گف وقت ندارم نمیریم اما گفتم ناراحت میشه و خلاصه رفتیم .یه پول اندکی هم کادو دادم من چون بیشترنداشتم ..