ما عقدیم من خونه بابامم شوهرمم خونه باباش .بیچاره حق داره جایی بره ولی هروقت بهم میگه من خونه فلانی ام من عصبانی میشم ..چن بارم بهش گفتم قبل اینکه بری بهم بگو نه اینکه بری بعد بگی فلان جا ام ولی اصلا اهمیت نمیده
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
ول کن توروخدا بچت نیس که اجازه بگیره همین که بعدش کجاس میگه خدارو شکر داره بعضی ها کلا نمیگن یادروغ میگن مثلا بره خونه داییش بعد ب تو بگه خونم توکه نمیفهمی خوشت میاد اونموقع
عزیزم منم وقتی عقد بودم یکم حساس بودم البته من دو سال عقد بودم و خسته شده بودم از این شرایط.. طبیعیه سعی کن آروم باشی واقعا این موضوع مهمی نیست سعی کن حساسیت به خرج ندی
وقتي در مقابل كارهاش موضع ميگيري، اون بهت اعتماد نميكنه ، باهات ميجنگه يا پنهان كاري ميكنه
زندگي برات سختتر ميشه
خدایا چگونه تو را بخوانم و حال آنکه من منم ،و چگونه امیدم را از تو قطع کنم و حال آنکه تو تویى،خدایا!آنگاه که از تو نخواهم که به من عطا کنى پس کیست که از او درخواست عطا کنم؟ خدایا!آنگاه که تو را نخوانم تا مرا اجابت کنى،پس کیست که او را بخوانم تا اجابتم کند؟،خدایا!آنگاه که به سوى تو زارى نکنم تا به من مهرآورى،پس کیست که به جانب او زارى کنم تا به من مهر آورد،خدایا!چنانکه دریا را براى موسى(درود خدا بر او)شکافتى و نجاتش دادى،از تو درخواست مىکنم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و از آنچه در آن گرفتارم مرا رهایى بخشى،و بر من گشایش دهى گشایشى فورى نه دیر،به فضل و مهربانىات،اى مهربانترین مهربانان.