خواهرم 18 سالشه و کنکوریه
من دانشجو دندون پزشکیم
خواهر بزرگم پزشک و متخصص مغر و اعصابه
داداش کوچیکم دانشجو پزشکی بود ک الان نیست
و داداش بزرگم معروفه تو حرفش
من با شوهرم قهرم و اومدم خونه بابام صورتم کلا کبوده مال کتکاش
امروز اخرین امتحانمو دادم داشتم برمیگشتم خونه دیدم خواهرم از یه ماشین خارجی اومد بیرون گفتم این کی بود گفت اسنپ گفتم اسنپ جلو میشینی آره؟
گفتم الان میرم پیشش گفت با این صورتت نرو لطفا ابرومو میبری من تعریف کردم ما خونواده داریم این شوهرت ابرومونو میبره اخر
بهش گفتم به کسی نمیگم بگو این کیه
گفت بیا بالا بهت میگم
گفت چند ماهه باهم دوستن رابطه هم دارن
مرده 43 سالشه زن داره یه بچه 8 ساله هم داره
نمیخوام خونوادمو وارد ماجرا کنم چون قول دادم بهش
هزار بارم بهش گفتم الان تو باید فقط درس بخونی
این زن داره داری با زندگی زنش بازی میکنی اومده میگه زنش ب من ربطی نداره مشکل دارن با هم یا طلاقش میده یا من زن دومش میشه
الان من نمیدونم باهاش چیکار کنم پسره گفته که میخواد باهام حرف بزنه
خونواده ما تو تربیتمون کوتاهی نکردن و همه نیازامونو تامین کردن ولی نمیدونم الان درست ترین رفتار با خواهرم چیه
کسی ک الان سرنوشت سازترین سال زندگیشو با رابطه با مرد متاهل هدر میده و داره با زندگی بازی میکنه