چه بگویم از دل
می تپد در پس این بطن وجود
عاشقی می خواهد
دلربایی شیرین
همنوایی شیرین
که به رنج و سختی
راهی خوشبختی
پا گذارد به دلم
و بکارد عشق را
وسعت دریارا
نور تابنده شمس القمر دنیا را
و بگوید با من
ای سراپا همه زیبایی من
همه ی باور من
نبض پاینده ی روز و شب من
توبمان
مستمعم باش
دلم را برگیر
تو بمان
تا که نمانم به تمنای کسی
واااای دیشب خودم برا اولین بار سرودمش خوبه
یهو حس شعریم اومد گفتم خداااا