من شوهرم دیروز باهاش دعوام شد
لبلسای استخرشو خواست بشورم گفت وقت کردی زود تر بشور منم مثل خودش گفتم اگه وقت کردم باشه
گفت نمیشوری ببرم بدم خواهرم
گفتم ببر بده
گفت قبلیارم بده پس
گفتم برو وردار از تو لباسشویی
جون بدم اومد اینجوری گفت
رفتنی ام بلند نشدم بدرقش گفت طلب داری؟جوابشو ندادم درو با شتاب کوبوند بهم
تا الانم ازش هیچ خبری ندارم
برامم مهم نیستش