بعضی خانواده هاهستن واقعاعالی ازلحاظ اخلاق وتربیت اجتماعی ولی یه موقع میبینی تونحسی گرفتارمیشن الان بادوموردهمچین شرایطی مواجه هستیم درست میگی اگه تربیت خوب نباشه وخیلی چیزایه دیگه ادم بامشکلات زیادی مواجه میشه
من قبول ندارم اینجوری آدم راحت از زیر تقصیراتش شونه خالی میکنه که مقصر من نیستم...هر رفتاری کنیم بازخوردش رو میبینیم هرچند خودمو خودمونو پاک و مبرا بدونیم.
بقول فروغ از اینه بپرس نام نجات دهنده ات را
اتفاقا اشتباه میکنید.
شما تو خانواده مادری منی؟
اتفاقای غیرطبیعی ما و اونارو دیدی؟؟
من پدرم خوبیای ویژه ای زیادی داره. عاشق مادرم بوده و گرفتتش.
توکارش بسیار موفقه، تو فامیل بزرگه، خیر هست، ازیناکه پول کفن و دفن آدمای مسکین رو بده/ همیشه اهل مطالعه و کتاب بوده/ بشدت اهل رعایت حلال حرام بوده/ دوستان و روابط عالی و زیادداشت/ خوش صحبت و دانا .باتحصیلات عالی
مادرمم ک زن خیلی خوب بود. اتفاقا مطمنیم همون زن و همون کارهای منفی و سحر و جادوها باعث رفتارای تلخ بابام با خانوادش شد.
شما درک نمیکنید من چی میگم ب خدا... ناراحت کنندست ک میگید فکر و رفتار و کردار غلط دارم من... کسانیکه ازنزدیک منو میشناسن باید بودن و بهتون میگفتن چطورم
باتفکر شما هیچ سحر و جادویی در دنیا نیس، عزیزم نفست ازجای گرم بلند میشه...سیر از گرسنه خبرنداره
خوبه تو قران خداهم گفته سحر و ساحران هستن.
من شر نفاسات فی العقد
میدونید یعنی چی؟ تو قرانه.... یعنی بگو پناه میبرم ب خدا از شر دمندگان در گره ها.
یه آدم ممکن بدش بیاد ازخانواده و فامیل طرف مقابل، ذاتا بد باشه و اونارو تو این دردسرا بندازه، سحرکنه، قرارنیس چیز خاصی گیرش بیاد !!
عزیز دلم چه منطقی ۷ سال باکره بودن زن متاهل رو میپذیره
این نشون دهنده یه مشکل بزرگه
این همه آدم مکه مشکل ندارن کدوم رن و شوهری رو دیدی ۷ سال بدون رابطه کامل با هم زندگی کنن؟ همیشه شما میگی اوقات تلخی درست کرد نشد فلان رفتار اشتباه داشت نشد مگه میشه اخه؟؟؟؟؟
من میگم هفت هشت تاخانواده زندگیشون بهم خورد یکجورایی، تو تمام خونه ها تلخی افتاد
میگم چندتامومن از غیر فامیلمون درخواب دیدن اون خانم مشغول کارهای خبیث و بازی با مارهاست
میگم برا داییم رفته اونارو برده و بعد دیگه بیچاره شدن....زن داییم چندوخ بعد گذاشته رفته....فتنه شده تو خونشون
میگم زنعموم مومنه خیلی، ب خالم گفته که اون زن رو درحال وردخوندن و فوت کردنهای خاص تو مراسم عقد دخترخالم دیده....اتفاقا دخترخالم ازون آدم جداشد.
بعد یه ازدواج عالی داشت و اینبار تو عقد اون زنو دعوت نکردن
عزیزم افرین نکته عالی گفتی
من دختر خیلی گرمی بودم، تو هر سری ارتباط سه بار شاید اهلش بودم و میلشو داشتم. امادرکمال حیرت ازهمون عروسی تمام پاهام قفل شد
الان چندساله من بااون میل بالا ، میلم نزدیک صفر شده
دعواهای غیرطبیعی و زیاد بینمون....
باورت میشه؟ یه بارشوهرم از اداره اومد، یک ساعت بعد عینکش نبود
زیر و رو کردیم خونه رو نبود/ درحالیکه شوهرم عینکو رو همون میزها و عسلیهای پذیرایی میزاشت، خونه هم ۶۰ متر و کوچک بود.
خلاصه عینک غیب شد و شوهرم بامن دعوا کرد!
ک چی؟ ک تو برش داشتی
احتمالا طرف از دختره سیرمیشده یا برعکس بهش میگفته جادومون کردن بیا جداشیم بعدش جدامیشدنو دِ برو که رفتی😂😂😂😂😂😂
