پنجشنبه جمعه شهرستان بودیم خونه بابام.بعد دیروز با شوهرم بحثم شد و قهر وگفتم برنمیگردم...قراربود دیشب برگردیم اما چون روش نمیشه هیچی نگفت موندیم بدون حرف . امروز صبح اومد بیدارم کرد ک بریم؟ تحویل نگرفتم هی گف اگهنماین من برم؟رفت لباس پوشید و...میدونستم نمیره دلم سوخت همون جور با قهر و بدون حرف منم اماده شدم برگشتیم.حالا بماندقهرمون.
الان که فکمیکرد من خوابم صدای تلفنحرف زدنش میومد داشت آدرس خونه رو میداد و سفارش میداد و پرسید کی میرسه؟؟؟
چند دقه بعدشم لباس پوشید رفت.حالا من مردم از کنجکاوی تاحالا هیچی هیچی تلفنی سفارش نداده . غذا و ...من همیشه اینترنت و تلفنی سفارش میدمحتی تلفن جایی ک غذا میگیرم و نداره
یعنی چی بود؟؟🤔