خیلی منو میزد بارها و بارها بهشون گفتم ولی هیچکدوم کاری واسم نکردن من تو شهر غریبم راهم خیلیییییی دوره هربار باید یه روز کامل تو راه بودم تا میرسیدم بازم گدشت و من باردار شدم خودم خواستم گفتم شاید دوای دردم بشه ولی بازم خوب نشد بعد سه سال ناخواستههههههه باردارشدم اینبارم خوب نشد بدترم شد
تابستون دعوامون شد بد کتکم زد خیلیییی بد مادرم گفت اشکالی نداره بخاطر بچهات بازم گذشت یه ماه پیش بازم دوامون شد چوری زد که به خونریزی افتادم مادرم پدرم گفتن دروغ میگی بازم چیزی ندیدم