2737
2734
عنوان

بابام هفت بار بهم زنگ زد

929 بازدید | 49 پست

ولی جواب ندادم 

بزارین از اول بگم 14سالگی با اصرار و زور مادرم ازدواج کردم چون پسر دایی مادرم بود و دوبارهم بیشتر مادرم ندیده بودش نمیدونم چجوری راضی شد من متولد 74 و اون 60 دقیقن 14 سال اختلاف سنی داشتیم ولی کو گوش شنوا پدرم هم اگه مادرم میگفت ماست سیاهه میگفت اره راست میگه عقد شدیم ولی کسی از من نپرسید میخوای شوهر کنی گذشت بعد پنج ماه دیدم هیچ علاقه ای بهش ندارم و خیلی باهم فرق داریم اون شهر دیگی بود منم یه شهر دیگه بعد پنج ماه به پدرم گفتم که نمیخوامش دوسش ندارم اونم گفت باشه هرچی تو بگی ولییییییییی وای وقتی مادرم فهمید چه قشقرقی بپا کرد و  نزاشت جدا شم خیلییییییییییی بچه بودم هیچی حالیم نبود ار لحاظ قیافه خیلی سرتر بودم و چون بچه بودم خیلی بهم برمیخورد وقتی کسی مارو باهام میدید مسخره میکردن 

خدایا منو به اونچه که میخوام برسون آمین  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

باشه مندیریم😄

در زندگی یاد گرفتم:با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند.از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.وتنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم :1 . به همه نمی توانم کمک کنم2 . همه چیز را نمی توانم عوض کنم3 . همه من را دوست نخواهند داشت ....!
2728
2738

گذشت و من همچنان منتظر یه معجزه بودم ولی انگار تقدیریم این بود ازدواج کردیم و تازه مشکلات من شروع شد دسته بزن داشت بد دهن بود من بچه بودم چیزی نمیدونستم انتظار داشت مثله یه زنه 30ساله رفتارکنم چهارسال رفتمو اومدم قهر میکردم که بزارین جداشم ولی هر بار با اصرارهای بیجای مادرم برمیگشتم 

خدایا منو به اونچه که میخوام برسون آمین  

عاغا فقط یه نفر و نه بیشتر بلایکه😄

💖 اللهُمَ صَلِّ عَلی مُحمَد و آلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم💖خدایـــــــــــــا؛ بابت هر شبی که بی شکر تو سر بر بالین گذاشتم بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغازش کردم بابت لحظات شادی که به یاد تو نبـــــودم بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم بابت هر گره که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم بابت همه گناهانی که مرتکب شده ام و همه گناهانی که بعدامرتکب میشوم مرا ببخش و گناهانم را به نیکی تبدیل فرما ای کریم💚💚💚

خیلی منو میزد بارها و بارها بهشون گفتم ولی هیچکدوم کاری واسم نکردن من تو شهر غریبم راهم خیلیییییی دوره هربار باید یه روز کامل تو راه بودم تا میرسیدم بازم گدشت و من باردار شدم خودم خواستم گفتم شاید دوای دردم بشه ولی بازم خوب نشد بعد سه سال ناخواستههههههه باردارشدم اینبارم خوب نشد بدترم شد 

تابستون دعوامون شد بد کتکم زد خیلیییی بد مادرم گفت اشکالی نداره بخاطر بچهات بازم گذشت یه ماه پیش بازم دوامون شد چوری زد که به خونریزی افتادم مادرم پدرم گفتن دروغ میگی بازم چیزی ندیدم 

خدایا منو به اونچه که میخوام برسون آمین  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز