اره خیلی همو دوس داریم ولی خب هرکدوممون دیگه گرفتار شوهرو بچه شدیم گاهی وقتا تو همون زیرزمین جمع میشیم ولی دیگه خوش نیستیم فقط خاطراتمونو تعریف میکنیم میخندیم گاهی هم گریه میکنیم که چرا تموم شد.یا اونموقع پدرداشتیم و اتفاقا پدرامون همیشه پایه دورهمی ماها میشدن یکی از بچه ها آرایشگره خیلی هم خوش سلیقس همیشه وقتی مراسم دارم میرم پیشش آرایشم میکنه هیچوقتم پول نمیگیره فقطم اون بلده منو عالی درست کنه،کلا جونمونو واسه هم میدیم ولی خب متاهلی ازهم دورمون کرده.تو مجردی مثلا شب عیدا میرفتیم حموم عمومی🤣چون عیدا حموم تا صبح باز بود توحموم میرقصیدیم و خل بازی
خیلی دارم خیلییی
خاطرات شمال محاله یادم بره😍😍😍😂😂😂
عروسيم كاش دوباره تكرار بشه
برگردم به پارسال همین موقع فقط همینو میخام😑😑
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
