شوهر دوستم خیلی بهش فوشای بدی میده میزنتش خوردش میکنه. یهو شیدای دوستم میشه خوب میشه. هی خوبو بد میشه...هرکارم میگه دوستم میکنه اماباز دنبال اینه ک یه آتویی از زنه بگیره.
میخوادجداشه خیلی بهش فرصت داد. خیلی اسون گرفت همچیزو. خیلی بخشیدتش. الان شیش ساله5سال دوست بودن1ساله نامزدن...
حالا میخواد جداشه. اما از حرف مردم میترسه. از اینک خانواده شوهرش باور کنن دروغای شوهرشو. جلو خانوادش صدبار به دوستم گفته تو خرابی البته لفظ دیگرو به کار برده من خوبشو گفتم..
هی میگ. خوب میشم قول میدم اما نمیشه. اشتباهات خودش رو نمیبینه.
میترسه شوهره یه بلایی سرش بیاره بعداز طلاق
واقعا خیلی خانومه و میدونم مقصر شوهرشه.
بنظرتون جداشه یاباز فرصت بده؟ 20سالشه همش.
خیلی کارا براپسره کرده جای پدرماد بوده براش. اما چه فایده.
میترسه از دلتنگیه بعدش... جداشه یا نه؟
چیکار کنه ک نتونه دیگ ببخشتش. دلش رحم نیاد دیگ؟