سرشبی رفتم مغازه شوهرم دیدم یک زن که فامیل همسایه کناری شوهرم اومد گفت میشه منو تا ایستگاه اتوبوس ببرید یک لحظه هنگ کردم شوهرم تو رودبایسی بهش گفت باشه از مغازه که رفت بیرون اومدم کنتاک کنم شوهرم رفت بهش نمیتونم اعصابم خورد شد مردم چقدر پررو بی حیا شدن