2752
2734
استاد بزرگوار جعفر شهری در جلد چهارم از مجموعه ارزشمند خود _ تهران قدیم _ در باب آداب و مراسم چهارشنبه سوری مطالب زیبایی را ارائه می فرمایند . به اختصار قسمت هایی از آن را تقدیم ایرانی دوستان عزیز می نمایم. در صورت تمایل دوستان می توانند اصل اثر را در صفحه 62 -70 ملاحظه فرمایند.
آخرین سه شنبه آخر سال را شب چهارشنبه سوری میگفتند. شبی که امروزه فقط بته سوزی آن مانده . در آن زمان یعنی تا نوجوانی نگارنده درباره اش اعتقادات همراه با سنت هایی داشتند که باید بجا آورند و لازم میکند قبلا به دلیل حرمت آن که شب عزیز و شب برآمدن حاجات و روا شدن نیات و استجابت خواسته هایش میدانستند بپردازیم:
در این شب بوده که شعاع نور ربوبیت در کوه طور بر موسی (ع) ظاهر میشود. در این شب بوده که آتش نمرود بر ابراهیم خلیل (ع) گلستان میشود. در این شب بوده که با خوردن سم اسب طهمورث به سنگ و جهیدن آذرخش از آن کشف آتش می شود و به قولی که با پرتاب تکه سنگ او بطرف مار که میخواسته او را هلاک کند این کار میشود.
در این شب بوده که زرتشت به پیغمبری رسیده و هم در چنین شبی آتش برای او صفات ملکوتیش مظهر ستایش میشود.
آداب شب چهارشنبه سوری
از یکی دو روز به شب چهارشنبه سوری مانده آبهای حوض و حوضچه های خانه را خالی و عوص میکردند به این صورت که قبلا زنها ظروف دم دستی و سپس هر چیز کثیف شستنی خود مانند البسه علی الخصوص لباس های زیر را داخل هم شسته و آب کشیده به روی بند پهن می کردند و به نیت اتصال خانواده از بغل به همشان گره میزدند.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بعد از آن کمی سرکه و ذغال به هر کدام از حوض و حوضچه ها ریخته آب حوض کش خبر کرده و یا دسته جمعی کمک کرده آنها را خالی میکردند و آبهایشان را به نیت بیرون ریختن سیاهی و ترشی و چرک دلی از خانواده به جوی کوچه میریختند و آب تازه که قبلا هر کدام از اهل خانه حب نبات یا حبه قندی در آن انداخته بود را جایگزین می کردند. آبی که روشنایی و صفای تازه به خانه میآورد و کسی تا در رفتن توپ سال نو و آمدن عمو نوروز حق دست زدن به آن را نداشت.
دومین آداب چهارشنبه سوری افسون کردن اسباب سفیدبختی و خریدان اسباب بزک برای سال تازه و خریدن کوزه نو بود که باید تا پیش از ظهر روز سه شنبه که شب چهارشنبه سوری بود حساب میشد . کوزه را روی طاقچه رو به در اتاق میگذاشتند و بعدازظهر بعد از شکستن کوزه کهنه از بالای در نقاره خانه کوزه جدید را آب میکردند.
تا بلند شدن اذان ظهر برای خرید اسباب بزکی بود که سفیدی و سرخی و رنگهای روشن داشت و از آن ببعد برای آنچه میل به تیرگی و سیاهی داشته باشد مانند رنگ و روناس و حنا و وسمه و سرمه و امثال آن تا اثر سیاهی و تابناکی موی و چشم و ابروی آنان را زیادتر نماید .
اولین کار بعدازظهر سه شنبه آخر سال این بود که سحر زده ها و سیاه بخت ها و بخت بسته ها مثل دختران و بیوه زنان خانه مانده روانه دباغخانه شده تا آب آنرا بدست آورند و رسوم این کار چنین بود که هر یک کوزه یا شیشه ای برداشته رخت و کفش کهنه ی پوشیده شده را جلوتر پوشیده و از اطاقی که درش به سمت جنوب باز شود با هم حرکت کنند و سخنانشان تا دباغخانه همه از بریدن و دریدن و شکستن و ریشه کن کردن و پردادن و سوزاندن و بیرون کردن و مانند آن باشد تا به دباغخانه برسند مانند جملات زیر:
حاج میرآغا درخت عرعرش را انداخت. ربابه خانم پرچادرش به میخ در کوچه گرفت و درید. ....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687