مثلا من وقتی میرفتم اونجا وقتی شوهرم نبود هم باهاشون خوب و صمیمی بودم میگفتم میخندیدم ولی اونا تیکه و طعنه مینداختن درغیاب شوهرم ک بد نشن منم میخوام بشم مثل خودشون درغیاب شوهرم حالشونو بیارم سرجاشون
ینی چنان خونی ب دلم کردن ک اگر بخاطر شوهرم نبود سلامم بهشون نمیکردم ولیکن بخاطر شوهرم ک فردا نگه تو خودت بدی اونا خوبن مجبورم حفظ ظاهر کنم
استارتر اگه چند روز اونجا میمونی پس چنددست لباس جدید با خودت ببر که هر روز عوض کنی
در ضمن پا نشی ظرف بشوری و کار کنی ها....فقط اگه دیدی همه مشغول کارن تو هم یک کار کوچولو انجام بده...اونقدر طولش بده که یعنی خیلی کار میکنی
فقط میترسم یادم بره اخه من خیلی زود یادم میره مثلا میگم فلانی دیرم دیگه محلش نمیزارم ولی تا میبینمش یادم میره باز تحویلش میگیرم اخ خدا کنه بتونم این دفعه حساب شده رفتار کنم
یعنی فکر نکن اونا ناراحت میشن اونا میگن ببین به اجبار اوردتش باز چسبیده بهش، شوهره هم میگه اینو باش به زورم میبرمش باز میچسبه به من کافیه این بشه یه موضوعزصحبت بینشون تبدیل میشه به نقطه ضعف و تمام،بهترین کار اینه اگر هنوز دلیل قطع رابطه حل نشده مثل یه زن قوی بگی من کدورتم برطرف نشده و بشین حرف بزن از خودت قدرت نشون بده نه اینکه بری لوندی شوهر، بلکه منتم باید باشه سر همسرت اون بچسبه به تو.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
