نميدونم شما هم مشكل منو دارين يا نه
من عقدم و شوهرم ساكته تقريبا
خسته شدم از بس من هي حرف زدم و پيگيرش بودم مثلا وقتي پيش هم نيستيم اينا، يا مثلا از صبح تا بعد ازظهر سركار زياد در ارتباط نيستيم و بعدشم كه ميره خونه مامانش در حال فيلم ديدن و ايناست نميگه مثلا يه حرفي چيزي بزنيم باهم خوب دلم ميخوادمنم مهم باشم واسش.
هر چند وقت يه بار هم ميگم بهش ولي فايده نداره بيشتر شدم شبيه ادمهايي كنه فقط غر ميزنن
همش حس اينو دارم كه اگر نرم طرفش ارتباط برقرار كنم رابطمون سرد ميشه
ميشه كمك كنين كه چي كار بايد بكنم