2733
2734
عنوان

تجربه من در بارداری و سزارین

244 بازدید | 2 پست

سلام دوستان  خواستم تجربم رو در اختیارتون  بذارم   شاید  ب درد کسی بخوره

من آخرای سال ۹۴ عروسی کردم  و اوایل اصلا ب بچه فکر هم نمیکردم تا اینکه تو سال ۹۶ دیگه صدای اطرافیان دراومد ک چرا ما بچه دار نمیشیم خلاصه ی ترسی افتاد ب جونم ک کم کم جلوگیری و ول کنم   شاید باعث نازاییم بشه خلاصه رفتم دکتر زنان ک چکاب  شدم و فهمیدم ک  عفونت شدید و زخم دارم البت من از زمان مجردی  عفونت داشتم بخاطر وسواس شدید ک مدام خودم با مواد شوینده قوی میشستم و حمام در ایام پریودی  ک عامل  اصلی   عفونت هست خلاصه ی دوره شش ماهه درمانی رو گذروندم و دوبار هم فریز شدم بخاطر زخمم  و توواین شش ماه ی بار هم نزدیکی نداشتم واسه تنظیم پریودی هام  مدروکسی پروژسترون و گلوکوفاژ میخوردم    دقیقا از مهر ۹۶ تا اسفند ۹۶ تحت درمان بودم  ک خداروشکر زخمم خوب شد اما همچنان عفونت مقاوم ب درمان داشتم ک دیگه خسته شدم از قرص خوردن و ولش کردم  همون ماه اسفند با یک بار نزدیکی  باردار شدم     تا سه ماه اول بارداری   خیلی اذیت شدم درد داشتم و لکه بینی ک خداروشکر  بخیر گذشت راستی قبل بارداری میگرن داشتم ک تو سه ماه اول وحشتناک شد    اما از س ماه دوم ب بعد کاملا رفع شد  و من ب لطف خدا حتی ی قرص مسکن هم نخوردم   فقط تا روز قبل زایمان  شیاف پروژسترون استفاده کردم   واسه زایمانم از اول بارداری مصمم بودم ک سزارین کنم  البته  هیچ گونه ترس و وحشتی از طبیعی ندارم  اما  از معاینه متنفففرم چن تا ماما رو هم ویزیت کردم و بشون گفتم اگر معاینم نکنید  و بذارید ب حال خودم   میرم واسه طبیعی اما گفتن غیر ممکنه و توی مرحله زایمان حداقل باید ۳ بار معاینه بشی  خلاصه در ب در دنبال دکتر واسه سزارین گشتم  و شانس من  قوانین هم سختر شده بود  و هیچکس قبول نمیکرد  دیگه نا امید شده بودم و خودم داشتم برا طبیعی آماده میکردم ک  ی دکتری  پیدا شد  و عملم کرد   خودم بی حسی رو انتخاب کردم چون  محاسنش رو دکتر بیهوشی کاملا برام توضیح داد   اتاق عمل قسمت سوندش کمی برام دردناک بود   اما قابل تحمل بعد آمپولای بیحسی ی مقداری دردناک بودن واسم بازم قابل تحمل   وقتی بی حس شدم دیگه چیزی نفهمیدم تا آخرای عمل ک سرگیجه و حالت تهوع گرفتم و فوری بم چیزی تزریق کردن ک خوب شدم  تا از اتاق عمل آوردنم بیرون دردام شروع شد ک درخواست پمپ درد کردم ک بنظرم زیاد تاثیری نداشت یا شایدم درد من خیلی زیاد بود البت این ک نمیتونی ب سمت راست یا چپ  بخوابی دردتو مضاعف میکنه اگ بخام توصیف دقیقی بکنم از حال خودم دردش در حد مرگ بود واسم اما اصن پشیمون نبودم از انتخابم  ساعت ۱۲ شب از تخت  بلندم کردن این بدترین قسمت ماجرا بود   سوند هم ک کشیدن جونم داشت در میرفت اما زودی تموم شد بعد عمل تا ۵ روز دولا دولا  و ب مشقت و سختی راه  میرفتم و خیلی  اذیت میشدم واسه بچه شیر دادن ک واقعا عذاب الیم بود بعدش با کمک شیاف کم کم راحت شدم   الان هنو بخیه هام نکشیدم  اما خیلی بهترم   تو بارداری ۱۳ کیلو اضاف وزن داشتم ک خداروشکر تا ۶ روز اول ۸کیلو کم کردم  اگر بازم ب عقب برگردم بازم سزارین انتخاب میکنم چون همچنان از معاینه بدم میاد و نمیتونم باش کنار بیام اما ب کسایی ک روحیه بالایی دارن اصلا سزارین پیشنهاد نمیکنم چون کسایی ک  تو بخش با من بستری بودن و طبیعی بودن حتی اونایی ک ۲۰ تا بخیه خورده بودن هم وضعشون از من بهتر بود اما اگ از طبیعی ترس دارید با قبول تمام شرایط دردناک   و عذاب آور همون سزارین رو انتخاب کنید  و مث  ی مرد رو انتخابتون وایسید😎😎😎😎


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  10 ساعت پیش