من ۱۵ سالگی عقد کردم و ۱۷ سالگی عروسی و الانم ۲۰ سالمه به بچه پنج ماهه دارم با شوهرم خیلی دعوا میکنم همشم بخاطر اینکه بهم محبت نمیکنه حتی یادم نمیاد آخرین دفعه کی منو بغل کرد یا بوسید ما عاشق هم بودیم نمیدونم چرا اینطوری شد البته دخترمونو خیلی دوست داره و بهش محبت میکنه ولی اصلا سمت من نمیاد من یه کم عصبی شدم اونم بخاطر دخترمه که واقعا هلاکم کرده زندگیم داره میپاشه چیکار کنم شوهرم مثل قبل بشه
شوهرت چند سالشه ؟!
از کیاینجوری شده
بی دلیل؟؟
خودتورفتارتو عوض کن تا شوهرت خودبه خودعوض بشه بهش محبت کن به خودت برس
عزیزم ی سالی بگذره درس میشه بخاطر بچس. تحمل کن
عزیز دلم وضع و حال خیلی هامون همینه و همین بوده متاسفانه مردها محبت به نامحرم را فقط خوب بلدن
شوهرم ۲۷ سالشه از وقتی بچه به دنیا اومده اینجوری شده
منم تازه بچه م اومد دنیا ی افتضاحی بود با سیاست درستش کردم
من خیلی آدم شادی بودم ولی الان واقعا افسرده شدم صبح تا شب به خونه و بچه میرسم حسرت یه آرایش مونده به دلم بچه ام واقعا اذیت میکنه
دخترم فکر میکنی شاید تو هم یه کارهایی میکنی که اون را ناراحت میکنی میدونم سنت کم بوده که ازدواج کردی ولی خوب حالا دیگه بسلامتی مادر شدی به خاطر دختر گلت با شوهرت خوب باس وتو بهش بگو دوسش داری برو شوهرت رو بوس کن چند بار که تو بهش محبت کنی اون‌هم خوب میشه این نصیحت من که تجربه دارم گوش کن تو زندگی باید خیلی جاها خونسرد باشی و به خودت سخت نگیری یادت نره نصیحتم رو گوش کن هر وقت خواستی ناراحت بشی یاد نصیحت من بیفت
کاری‌نداره ک
برنامه ریزی کن
وقتایی ک بچت خوابه ب خونه و زندگیت برس
روزا ی تایمی میخوابه اونموقع بخودت برس
کاراتو با برنامه پیش ببر
نزار زندگیت اونقد کثیف بشه ک کلی تایم از دست بدی برا درست کردنش
هرشب ی تایمی رو بزار قبل خواب ک خونه رو ی جمع و جور جزیی بکنی
الان امشب من همتم نمیشد
اما بلندشدم نیم ساعته کارام تموم شد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
