ولی من به این نتیجه رسیدم با خدمتکار نباید خودمونی بشی سر پسرم که دنیا اومده بود یه خانمی میومد کمکم می کرد من زیاد خودمونی نمی شدم ولی همسرم یکسره یا باهاش حرف میزد یا هی جلوش غذا می زاشت می گفت نمی خواد زیاد کار کنی آخرم طلاهام گم شده همسرم نذاشت من بهش چیزی بگم می گفت گناه داره دلش می شکنه
ولی غیر اون هیچ کس خونه من اون مدت نیومد
من نظرم اینه نباید صمیمی شد ولی بی احترامی حقش تیست