من خودم فانتزی م داشتن یه بوتیکه با مدیریت خودم والبته سوپرمارکت .ازبچگی دلم میخاس ی سوپرمارکت بزنم هی بخورم هله هوله😖😋😋😋😋😋😋😋😋...
آرزو بر جوانان عیب نیس خو🙄همیشه همین قدر کم توقع بودم😄😊
قنادی بزنم
فانتزی ایرانی ها ، جت اختصاصی ، ویلا ۳۰۰۰ متری در ملیبو، سفرهای رویایی به پاریس و ونیز ...
راننده کامیون شم😀😀
فانتزیم همیشه این بوده که تو یه مزرعه خیلی خوشگل کار کنم یه کلبه کوچیکم داشته باشم با حیوونای قشنگ
اینکه سه روز و نه ساعت بگذره یلدای شگفت عن گیز برسه این تبلیغو بردارن
برم بازار ۵ تا مانتو بخرم ۴ تا شلوار روسری هفت هشت تا از هر مدلی کیفو کفش هر چی دلم خواست اصلا هم به قیمت هیچی فکر نکنم😀
نامریی شم برم جاهایی که دوست دارم یا یه ساعت زمان داشتم بر میگشتم به گذشته یا اینده
چ فانتزی های رمانتیکی داشتین...فقط فانتزی من داغونه🤕
نامرئي بشم و بتونم پرواز كنم بعد برم
خونه استادمون ك خيلي جيگره، اروم بشينم ي گوشه فقط نگاه كنم چيكار ميكنه😁😁
بعد برم خونه مردم سر سفره بشينم غذا خوردنشونو نگا كنم
حرفاي عادي روزمره شونو بشنوم
بخدا هيچي از اين دنيا نميخوام بجز اين توان رو
من یکی از فانتزیام این بود که سوپری بابام داشته باش من توش باشم همش بستنیاشو بخورم....😂😂😂
فکر میکردم غیر از خدای خودمون یه خدای خیلی خیلی خیلی بزرگتر هست که خدای اصلی اونه همش میگفتم این خدا که خدا نیست اون خداست....🤦🏻♀️😂😂😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
