خواستگاری خواهرم دهنم سرویس شد...
خواستگاریش تو ماه رمضون بود ، با اینکه شیرینی و میوه رو میز چیده بودیم ولی اینقد اومدم و رفت و خم شدم جلو مهمونا انگار که خواستگاری خودم بود.
یه بار حین پذیرایی پای پدر داماد لگد کردم
یه بارم نزدیک بود بشقابا از دستم سر بخوره که دامادشون ازم گرفت
اههه یادم میوفته حالم بد میشه، چقد کوزت بودم من