2733
2734
عنوان

مادرمو گذاشتم اسایشگاه

904 بازدید | 16 پست

در خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زد میدونستم منو تنها نمی ذاری
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی ... بود.
اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!! :)))

 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

😂😂😂

یه زمان خیلی از رنگ عوض کردن آدما غصه می‌خوردم  ولی امروز فقط بهشون می‌خندم. دیدم که پول فایده نداشت، شهرت کافی نبود، دیدم موفقیت‌های پر‌سر و صدا هم عمری داره و فقط شخصیتته که می‌مونه برات.  می‌خندم به تصورات خودم، که هربار از نگاه من چقدر اون آدمها بزرگ‌ به نظر می‌رسیدن و تهش مثل یک حباب به اشاره ای از روزگار، تموم!
2728
2738

وای خدای من چه مادر و پسر هماهنگ بودن 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

گفتم:خدایا؟؟؟؟؟دلم را شکستند!!! گفت:هیس!!!!!!!!!! نگران نباش؛ آنها هم برای خوشبختیشان به آسمانم رو می اندازند.....
کجا خوبه خدا نکنه هیچ پدر و مادری راش به اونجا بیوفته

مادربزرگ من ۹۰سالشه سه تاپسرداره که الان دوتاشون توی این ۵سال دوباربهش سرزدند خاله هام یکیشون مشکل ستون فقرات گرفته واگه یکم فشاربه دست وگردنش بیادفلج میشه تازه یه دخترعقب افتاده هم داره یکی دیگشون هم ام اس داره وبه زورکارهای خودشامیکنه وخودش ۷تابچه هم داره مادرمن یه خاله ی دیگم الان دوساله بایدعمل کنه ونتونسته مادرمنم هم وضع مالیش خوب نیست وهم مشکلات دیگه داره تازه بردن دکترش هم هست الان اگه میذاشتندش سالمندان به خدابهتربهش رسیدگی میشد

خوشبختی یعنی اینکه قلب مادرت بتپدوسایه ی پدرت بالای سرت باشد
مادربزرگ من ۹۰سالشه سه تاپسرداره که الان دوتاشون توی این ۵سال دوباربهش سرزدند خاله هام یکیشون مشکل س ...

مادرت میرفت سالمندان زنده میمون د اما زندگی نمیکرد بعضی مادرا مرگ رو به چنین زندگی ترجیه میدن

مادرت میرفت سالمندان زنده میمون د اما زندگی نمیکرد بعضی مادرا مرگ رو به چنین زندگی ترجیه میدن

مادرم نیست ومادربزرگمندولی الان نه ازلحاظ زیرنظرپزشک بودن شرایط درستی دارندونه ازنظرتغذیه ونه ازنه لحاظ اعصاب وروان

خوشبختی یعنی اینکه قلب مادرت بتپدوسایه ی پدرت بالای سرت باشد
[QUOTE= 76928919 ]کجا خوبه خدا نکنه هیچ پدر و مادری راش به اونجا بیوفته[/QUOTE] احساس ميكنم ف ...

شایداگه فرهنگ سازی میشد نه همه افراد چون خیلی ها شرایطشون مساعده برای نگهداری ولی کسایی که نمیشه نگه داشتشون رابه آسایشگاه میسپردند وحتی خودبچه هادرهفته چندروزمیرفتندبهشون رسیدگی میکردنداینطورحال وهواوتصوری نبود

خوشبختی یعنی اینکه قلب مادرت بتپدوسایه ی پدرت بالای سرت باشد
شایداگه فرهنگ سازی میشد نه همه افراد چون خیلی ها شرایطشون مساعده برای نگهداری ولی کسایی که نمیشه نگه ...



اوهوووووم درسته.من تا حالا توش نرفتم فقط تصورمو گفتم.....آخه فكرشو كن مثلا من مادر چقدر واس بچه ام حرص ميخورم بيخوابي گرسنگي و تشنگي ميكشم بعدا بچه ام وقتي من ناتوان بودم اينكارو باهام بكنه؟؟؟؟

لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687