2733
2734
عنوان

خانم خوشگلایی که حس میکنن زندگیشون سرد شده بیان یه لحظه

| مشاهده متن کامل بحث + 1319311 بازدید | 33785 پست
آفرین عزیییییزم منم تا الان سه تا کیسه لباس و یه کیسه شال ریختم دور و البته ۵ جفت کفش کشو ها و کمدا ...

من وقتی بخوام لباس یاکفش بندازم دور همسرم میگه نگ دار بعدا ببینی ذوق داری براشون😂😂😂😂گفتم اصلا

ولی خب من زود از لباسام و کفشام زده میشم زود زود عوض میکنم،این عادتو از قبل داشتم

خدایاشکرت برای تمام داشته هایم🙏

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلامممم دوستان 

من رسیدم منزل مادر شوهرررر

دهنمو صاف کرد اول راهیی

شوهرم گفت ماشینمون فروش نرفته

میگه اوفییییی ماشینتو نفروش طلاهارو بفروشید برای خرید خونه 

منم گفتم چرا گفت طلا دزد میزنه میبره😐😐

منم‌گفتم اصلا اینطور نیست میزاریم صندوق امانات البته بخشی از طلاهارو برای خونه میفروشیم نه همشو ساکت شد😠حالا خودش به عالمه طلا داره ها


شوهرم پارسال منو برد یه هتل ۵ستاره تو اصفهان زنگ زد چرا رفتین هتل میرفتین خانه معلمممم لاندری داره تمیزه 

میگن دروغگو کم‌حافظه س در اومد به پدرشوهرم گفت بریم مشهد پدرشوهرم گفت خانه معلم میریم هروقت خواستی بریم گفت نه خیر من خانه معلم نمیامممم🙄🙄🙄منم گفتم ااا مادرجون پس شما که پارسال گفتین به ما برید خانه معلم چرا هزینه میدید واسه هتل ۵ ستاره ساکت شد بعد گفت شوخی کردممم

کلی سوغات براشون بردیم بعد در میاد میگه پسررررم واقعا ازت ممنونممم😠منم محل ندادم 

خدا کنه تموم شه بره 

خونه هاشون بنام مادرشوهرمو جاریمه بعد میگه به شوهرم سه دونگ سه دونگ منطقیه🤔🤔

وااای خدا کمک کن ملکه بمونمممممم🙏🏻🙏🏻

اینا همه در عرض ۴ ساعت رخ داده

خانمای عزیز اینجا خیلی جای خوبیه واسه افرادی مثل من که هییییییییچ دوستی ندارن کسی رو ندارن باهاش درد دل کنن‌ . نمیدونم چیکار کنم موندم دوماهه خونه پدرم نرفتم مادرم هم اصلا بهم زنگ نمیزنه آخرین بار شب یلدا اونجا بودم یه بچه نه ماهه دارم با خانواده شوهرم و جاریم تو یه ساختمون هستیم همش میپرسن چطور خانوادت دلتنگ بچت نمیشن چرا نمیری چرا اونا نمیان. راستش هییییچ خاطره خوبی از خونه پدریم ندارم بجز فحش کتک بحث دعوا و هرچیز بدی که فکرشو بکنین. دووس ندارم شوهرمم بدونه اما هیچ کسی نه بهم زنگ میزنه نه اس میده درسته خودشون مشکلات دارن خیلی زیاد اما منم دوس ندارم برم . نمیدونم موندم امسال عید برم یا نه میترسم اگه نرم خانواده شوهرم داستان بسازن.پارسال عید که اونجا بودم هشت ماهه حامله بودم که برادرام شروع کردن دعوا و کتک کاری و چاقو کشی باهم و من بی نهایت ترسیدم اونقد ترسیدم که هر شب خواب میبینم دعواس. دوتا خواهر دیگه دارم من بچه آخرم مادرم فقط به اونا اهمیت میده چون اونا شهر غریبن و هر دو مطلقه . سر اینکه من باهاشون در تماس نیستم مادرمم ارتباطشو با من قط کرده . دوس ندارم برگردم هرکاری میکنم نمیتونم تموم خاطرات بدی که دارم تو ذهنم زنده میشه همش دعواس . وقتی ازدواج کردم به آرامش رسیدم با اینکه یکماهه که عوض شدم منم چون اونجا بزرگ شدم خیلی پرخاش میکردم و خیلی بداخلاق بودم با شوهرم از وقتیکه با اینجا آشنا شدم بهتر شدم . مادرم خیلی دوس داره بیاد پیش بچم ولی خودم دوس ندارم بیاد . برعکس من خانواده جاریم هفته ای چندبار میان و بعضی وقتا خواهرشوهرام از شوهرم میپرسن چرا نمیبریش اونجا منم میگم خونشون خیلی سرده مناسب بچم نیست. راستش چندباریم بهم تیکه انداختن که نمیخوانت و دوست ندارن. سر اینکه خانواده شوهرم خیلی باهم صمیمی هستن خیلی آرامش تو خونشونه منم خیلی باهاشون اخت شدم خیلی میرم پیششون حس میکنم اونا خانواده نداشتم هستن ولی گگاهی دلمو میشکنن و تا چند وقت پایین نمیرم پیششون . شاید الان هیچکس ندونه چی میگم بی کسی خیلی سخته خیلی اینکه کسی رو نداشته باشی . الان فقط و فقط شوهرمو دارم حتی به خواهرام که اس میدم جواب نمیدن ایکاش اینجا زندگی نمیکردم تا کمتر ازم سوال کنن چرا نمیری چرا نمیری چرا نمیان منم بهونه تراشی کنم . خیلی با مادرشوهرم اخت شدم وقتی هنوز ازدواج نکرده بودم از دست مادرم چندبار کارم به خودکشی رسید واقعا اذیتم میکرد الانم که کلا بیخیال من شدن 

2728

وقتی تازه زایمان کردم چندروزی اونجا موندم ولی همش توهم اینو داشتم که بازم دعوا میشه و پا میزارن رو بچم یا بچم چیزیش میشه به همین خاطر افسرذگی گرفتم خیلی حالم داغونه بدجوری موندم که چیکار باید بکنم . وقتی عروسی کردم خانوادم بهم جهاز خوبیم دادن حتی سر زایمانمم سیسمونی دادن ولی هیچکدوم از اون کارا رفتاراشونو حرفاشونو از ذهنم پاک نمیکنه‌ چون از دوران مجردیم لذت نبردم متنفر شده بودم از خونه وقتی زنگ آخر بود همیشه میگفتم ایکاش ماشین بهم بزنه و برنگردم ایکاش مدرسه تموم نمیشد. فکر میکردم همه خونه ها اینجورین تا وقتیکه ازدواج کردم فهمیدم اینجا لج کینه با تشر حرف زدن تنفر از خواهر و برادر وجود نداره وقتی کسی مشکلی داره همه بسیج میشن نه مثل خونه ما که هیچ کس با هیچکس حرف نزنه 

2738
هرکسی که میتونه کمک کنه ممنون میشم چون واقعا هیچکسی رو ندارم باهاش حرفامو بزنم

عزيزم خودتو ناراحت نكن همه مشكل تو زندگي دارن هر كس به نوعي .مثلا خود من هيچ فاميل نزديكي ندارم .دل خوشيم فقط بچه هام هستند .نكات مثبت رو ببين همين كه خانواده شوهرت خوب هستند خيلي حسن هست .فقط اينو بگم كه هر چيزي رو براي خودت ضعف دونستي ديگران هم ضعف ميدونن .تو كه مسول رفتار خانوادت نيستي اينو براي خودت نقطه ضعف ندون خانواده شوهرتم عادت ميكنن مجبور نيستي پيش خانوادت بري ولي عيبهاشونم جلو همسرت و خانوادش نگو .خودتو با كلاس و كارهاي هنري مشغول كن .زندگيتو شيرين كن و از بودن با شوهرت و بچت لذت ببر.

عزيزم خودتو ناراحت نكن همه مشكل تو زندگي دارن هر كس به نوعي .مثلا خود من هيچ فاميل نزديكي ندارم .دل ...

من نه تنها خودم كسي رو ندارم خانواده همسرم هم خيلي مزخرف هستند .نه تنها محبتي ندارن بلكه تا حالا چند بار پولهاي شوهرم رو خوردن و كلاه سرش گذاشتن.

سلامممم دوستان  من رسیدم منزل مادر شوهرررر دهنمو صاف کرد اول راهیی شوهرم گفت ماشینمون فروش ن ...

الهی بگردم🤗

ببین ما خونه خریدیم شوهرم اصلا به خونواده اش نگفت بنامم کرده، اونا اگه متوجه میشدن قیامت میکردن، با وجود اینکه بیشتر از دو سوم پول خونه برای من بود.

شمام اول خودتو دوست داشته باش ،نذار هیچ کس و هیچ چیز ناراحتت کنه، بعد با مهربونی و تقاضا از همسرت بخواه که برات دلخوشی بسازه،بگو پشتوانه مهر و زندگیتونه که مث پدرش و برادش رفتار کنه،شاید بتونی بگی برام مهم نیست که بنام دوتامون باشه، اما وقتی پدر و برادرت اینطوری رفتار کردن،با خودشون شاید بگن چه فاصله و بی اعتمادی بینمون بوده که بهم اعتماد نکردی،و بنامم نزدی.  برای خیلی از مردها مهم نیست خونه رو بنام زن کنن، به قول برادرم که میگه مهریه ده برابر خونه اس، ما قبول میکنیم.خونه در برابرش صفره.اعتماد که باشه واقعا براشون چیز عجیبی نیست که زیر بارش نرن.

سلام خوشکلا من همچنان درگیر خونه تکونی دیشب نرفتم پیش خواهرم و خستگی رو بهانه کردم امروز ظهر یه س ...

عزیزم چقد خوبه که انقدر اراده داری واقعا آفرین به تو کاش با مادرت وخواهرتم صحبت کنی روزایی که تواونجایی قلیون نکشن بگوداری ترک میکنی چون سخته نمیشه که تا ابد فاصله بگیری ازشون

من یه ملکه دوست داشتنی هستم خداروشاکرم بابت همه چیزهایی که من داده ازجمله دخملم  
وای گلبوته جون نصف این کارا رو انجام نمیدم، اوایل همسرم میگفت ناخن هاتو اگه مرتب نمیکنی کوتاه نگه د ...

وای چقدکارمثبت داشتی من عقب موندم باید شروع کنم 

من یه ملکه دوست داشتنی هستم خداروشاکرم بابت همه چیزهایی که من داده ازجمله دخملم  
اصلا نمیشه باهاش صحبت کرد 13 14 سال از ازدواجمون میگذره حساب کن تو این مدت همیشه دعوا داریم بخاطر گو ...

خوب پس برو بچسپ بهش بغلش کن شیطونی کن پرانرژی باش خودتو لوس مثل بچه کوچولو لبتو آویزون کن خودتو براش لوس کن خلاصه انقدر دلبری کن تا خجالت بکشه مطمعنا حل نمیشه ولی خوب میشه نصفش کرد 

من یه ملکه دوست داشتنی هستم خداروشاکرم بابت همه چیزهایی که من داده ازجمله دخملم  
سلامممم دوستان  من رسیدم منزل مادر شوهرررر دهنمو صاف کرد اول راهیی شوهرم گفت ماشینمون فروش ن ...

عزیزم من بشدت با خانواده همسرم مشکل دارم سه رتا خواهرشوهر سلیطه دارم که همش مادرشوهرمو پر میکنن الانم فعلا قهرم باهاشون مادرشوهرم هرچندماه یه بار زنگ میزنه میگه دخترام اومدن خونتون چرا تحویل نگرفتین چرا اونو گفتین چرا اینو کردین وهزارتا بهونه عجیب وغریب منم اون لحظه قاطی میکنم ج میدم بعدش میره به شوهرم میگه زنت به من این حرفو زد ومارو دعوا میندازه همیشه درحال پرکردن شوهرمه خواهرشوهرم که دیگه کارشون جلسه گذاشتن وبیجاره کردن منه متاسفانه چون دوریم اونا عزیزن 

من یه ملکه دوست داشتنی هستم خداروشاکرم بابت همه چیزهایی که من داده ازجمله دخملم  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687