خانم خوشگلایی که حس میکنن زندگیشون سرد شده بیان یه لحظه

دقیقا مثل من دیشب حرف زدیم ی چیزی گفت ک خیلی ازش درگیرم حس میکنم دوسش ندارم

گلبوته و رویا جان بیایین بگین چیکار کنم.شوهرم وقتی عصبی میشه دیگه هیچی حالیش نیست براش فرقی هم نداره جلوی جمع باشه یا نه دیروز از سر کار اومد و گرفت خوابید و پسرمم هی سر و صدا میکرد و خواهرمم خونمون بود که یه دفعه عصبانی شد و داد و بیداد منم گفتم آروم باش همسایه ها میشنون بهم گفت تو حرف نزن خفه شو اونم پیش خواهرم.البته دفعه ی اولشم نیست بارها پیش بقیه خردم کرده.منم فقط سکوت کردم تا خواهرم رفت هی میومد بچه ی کوچیکمو ازم میگرفت و میگفت برو استراحت کن و همش دور و برم بود ازم سوال میپرسید مثلا میخواست از دلم در بیاره ولی خیلی از دستش شاکی بودم گفتم خواهشا باهام حرف نزن

سلام روز خوش 

عزیزایی که اومدن پیام گذاشتن از نا امیدی از رفتار شوهرشون و یا جوابی که داده

مگه قرار ما و گلبوته جان این بود که بریم آواربشیم سرشوهرمون 😂 اشتباه رفتی برگرد👉

خوب گلای من ما گفتیم اول خودمون قصد داریم صبر و سیاست و سکوت رو در خودمون زیاد کنیم

انتظار رو به صفر برسونید از شوهر☝☝رهااااش کنید لطفا 

فقط و فقط خودتوووون 

نکته تا اطلاع ثانویه انتظار محبت و عشق ورزی 

و توجه ویژه از شوهرتون نداشته باشید 

چون اگه گله و اعتراض کنید با در بسته روبرو میشوید ☝😊

عزیزم متاسفم از این اتفاق ولی این پیامد رابطه گذشته شماست حتما اثارش میمونه ولی شما دلسرد نشو مث خودش نباش

شروع کن به باز سازی خودت و اصلا توجه نکن قوی باش منم گذروندم 

حین بازسازی رفتار خودم تو یه دعوا تمام وسایل اتاقمو شکست عصبی و داد میزد

نا امید نباش الان آقا شده متین و آروم

من به غیر از آرامش از نقطه ضعفش روی بچه ها 

استفاده کردم و گفتم صورت خوشی نداره که پدرشونو اینجوری ببینن و....تاثیر داشت

یه نکته وقتی شوهرت داره استراحت میکنه

فضا رو براش مهیا کن آروم کن حتی به بچه مدام تذکر بده پدرت خواب آرامتر حالا حتی اگه بچه گوش نکرد 

همین که شوهرت بشنوه که داری بخاطر اون به بچه تذکر میدی حس خوبی براش داره

زیاد قهر نمون عذرخواهیشو بپذیر و لی بهاش صحبت کن بگو این کار شخصیت آدمو خرد میکنه

از ترفند کاغذ استفاده کن 

ولی برای خودت بنویس و بزن رو دیوار جایی که شوهر تم ببینه

بعضی وقتا فکر میکنم واقعا دوستم نداره.آخه مگه میشه زنتو دوست داشته باشی ولی راحت بهش توهین کنی.معذرت خواهی بعدشم بخوره تو سرش.کل شب رو میخواست از دلم در بیاره ولی من بدجور دلم شکسته.بدجور میخوام ازش انتقام بگیرم ولی نمیدونم چطور میخوام بترسه از اینکه دیگه دوستش نداشته باشم چون بهش گفتم کسی که بیشترین توهین رو بهم کرده تو بودی چطور انتظار داری بیشتر از بقیه دوست داشته باشم.خیلی بهش برخورد ولی میخوام این احساس خطر رو داشته باشه ممکنه منو از دست بده چون واقعا هم دیگه دوسش ندارم انگاری

خیلی وقت بود خوب شده بود ودیگه از این کارا نمیکرد ولی دیشب دیوونه شده بود 

یه تجربه دیگه که باعث عوض شدن رفتار و سلیقه

شوهرم شد 

من موهای فر درشت مدل اس دارم و عاشقشونم

ولی شوهرم موی صاااف دوس داشت 

چند بار صاف کردم براش 

ولی اگه یادتون باشه گفتم بعد یه مدت برگشتم به مدل گذشته همونی که ذاتم بود و دوست داشتم

بنابراین دیگه صاف نکردم 

ولی می‌رسیدم به مو هام و کلی تعریف میکردم ازش مرتب و می گفتم ببین من خدادای مو هام فر. اس هست دیگه بیگودی و... آرایشگاه نمیخواد و کلی تعریف دیگه اونم نگاه میکرد و احساس کردم خوشش اومده چون دیگه نمیگفت صاف کن(اگه می گفتم نمیکردم😀

خلاصه یه روز خواهرش گفت فردا میخوام برم آرایشگاه صاف کنم موهامو میای بریم من گفتم نه

و شوهرم فورا گفت فر موهاشو دوس دارم همین جور قشنگه تا صاف 

خواهرش اینجوری شده بود😮😦😦

بعد شوهرم دس کرد تو مو هام گفت حیف ای حلقه های خوشگل نیست که صاف بشن 

ببینید اعتماد به نفس و گفتن و تعریف از خودتون جلو شوهر حتی باعث میشه فکرش و سلیقه اش عوض بشه پس خسته نشین با پروویی تمام پیش برید 

من نه سنگم نه آهن 

من فولادم اینقدر که محکم و انعطاف پذیرم

پس روزگار هر چقدر خواست اذیت کنه من کم نمیارم 💪😄

گفتم چی شده.گلبوته جان دیگه کم آوردم چطور ازم انتظار داری بهش محبت کنم در حالی دلمو شکسته

به خودت محبت کن

اونو فقط ببخش و رها کن

شروع کن یه دوش بگیر بسم الله بگو 

از خدا کمک بخواه خیلی زود جا زدی 

دلگیر نباش یکم حق بده که کم بیاره ولی بهت قول میدم دلم خیلی روشنه که میای اینجا از موفقیتهای پشت سر هم پیام میزاری 🌹

وقتی رهاش کنی و به خودت برسی ترس برش میداره

میگه دیگه آویزونم نیست و داره به خودش میرسه

باور کن بخودش میاد 

دنبال انتقام و تلافی نباش روح خودت آسیب میبینه