ب دلیل ناباروری همسرم قاضی طلاقمو میده اخراشه.اما از الان پشیمونن .یعنی از اول پشیمون شدم ولی همسرم فوق العاده لجباز بود روزی ک گفتم پشیمونم دادخواست طلاق و مهر دادم گفت راهتو ادامه بده .هرگز نذاشت برگردم.منم مجبورم .کار از کار گذشته موندم تو این قسمت.من هر جقدرم پشیمون باشم کاری نمیتونم بکنم دیگه
عزیزم اگه مرد خوبی هست پس بهش حق بده دلیل لجبازیش اینه که بهش برخورده میدونی منظورم اینه دلش شکسته به نظرم اگه مرد خوبیه کم کم رفتارتو باهاش ملایم تر کن بهش بگو من تورو میخوام بدون بچه میتونی زندگی کنی ولی بدون یه مرد خوب زندگی جهنمه نمیدونم عزیزم ولی طلاق اخرین راهت باشه تو اون تاپیک غم موج میزد من از خوندنش چشمام پر اشک شد
متاسفانه تاپیک آرشیدا ی عزیز....
و بی تابی های عمه اش....
خدا بهشون صبر و آرامش بده
الان مطمئنم اونم پشیمونه .۱ ساله از هم بیخبریم.فقط وکیل و دادگاه چه فایده گفتم همه اشتباهاتمو جبران میکنم با این که اون خیلی عذابم میداد .ولی دیگه رام نداد و گفت چون دادخواست دادی دیگه مادر و پدرم هم قبول نمیکنن.پاشو کرد تو یه کفش .من انگار طلاقم بهم تحمیل شد .راستش گفتم اول مهرو بزارم بترسه دیگه کتک نزنه .بدتر کرد دیگه رام نداد خونه.منن ۴ ماهه درخوایت طلاق دادم ناچارم.
خیلی سخته .خیلی واقعا شوهرم طلاقو بهم تحمیل کرد .ب خدا افتادم تو یه هچل..با هم دعوامون شد دفعه اول نبود خیلی شدید گفتم دیگه تمومه نمیتونم تحمل کنم ی راست رفتم دادگاه مهرمو گذاشتم اجرا همین و بس ..اونم سرشو گرفت و ول نکرد تا الان .ب خدا مجبور شدم دیدم خیلی پایه طلاقه .منم تازه بعد۹ ماه دادخواست طلاق دادم چه میکردم انقدر التماس کردم فایده نداشت.هرگز نمیبخشمش بالاخره
