زن داداشم نمی‌ذاره باهاشون برم خرید

استارتر رفته ولش کنید پست نزارید دیگه اگه سرکاری نباشه  ، چون بعضیا دوس دارن حرص کاربرا رو دربیارن خخخ ،

 چیزی که باید بفهمه رو باید فهمیده باشه 

عزیز دلم ناراحت نشیا ولی اونم یه بار بیشتر که عروس نمیشه...بزار راحت باشن..انشالله عروسی و خرید خودت عشقم

ولی انصافا تاپیک استارترو درک نکردم شما 20 سالته بعد ناراحتی چرا خرید نمیبرنت😕

خب دوست داشتن خوب و بد داریم ،راه های مختلفی هست که دوست داشتن رو به داداشت انتقال بدی

خواهرشوهر من ۴۰ سالشه و مجرده اوایل پیش دوستم رفتیم تو مغازه اش.خواهرشوهرم میگفت ب دوستم من ک دیگه باید هرجا اینا برن باهاشون برم منم ببرن.من ک شوهر ندارم و فلان.منم کم کم حالیش کردم ک دلش نشکنه ولی تو ی مسافرت ک برا اولین بار رفتیم یک کاری کرد ک ب همشون گفتم اولین و آخرین باریه ک با شما جایی میرم یا شما رو جایی میبرم

والا من چی بگم که زنداداشم، دوتا خواهراش بودن ولی من نه!!!!!

یعنی خودمم ازاول دوست نداشتم برم مامانم اصرار میکرد باهاشون برو، میگفتم خرید جفتشونه من دیگه برم چیکار! ولی راستش بعدش شنیدم که دوتا خواهراش بودن یکم دلخور شدم که چرا زنداداشم یه تعارف خشک وخالی بهم نکرد، ولی دیگه گذشت و منم به روی خودم نیاوردم !!!!!

واااا دوست داشتن داداش شد دلیل اخه دختر خوب؟!دوسش داری نرو بذار خوشیشو بکنه بری نظر بدی که چی بشه اونامیخوان از وسایل استفاده کنن خودشون خصوصی باید برن

دیگه دوره ی خواهر شوهر بردن تموم شده

اون دیگه نوبره واقعا بعضیا از سنشون خجالت نمیکشن الان دیگه دختر 16 ساله همه چیو میدونه چه برسه سن بالاترا

ی چیزایی میگه آدم شاخ در میاره ولی من میزارم پای سادگیش

چه حوصله ای داری به من باشه حتی عروسی هم نمیرم من کلا حوصله هیچکس و ندارم بعدش اونا تازه عروس و دامادن چهارتا حرف خصوصی و عشقولانه میخوان به همدیگه بگن شما پیششونن باشی معذب میشن مامانم یه خاطره از داداش بزرگش گفت میگه دایی و زن دایی تازه عقد کرده بودن باهاشون رفته بود سینما مامانم وسطشون نشست میگفت داییم راحت جلوی من با زنش حرفای عشقولانه میزد خیلی هواشو داشت مامانم میگه داییت چقدر پر رو بود جلوی من به زنش عشق و محبت میکرد گفتم تقصیر شما بود باهاشون رفتی و وسطشون نشستی اشکال از شما بود زن و مرد عقد کردن خواستن یه روز تنها برن سینما شما چرا رفتی یعنی کار خودشو بد نمی دونست عشق و محبت داییم به زنش رو جلوی خودش بد می دونست بنظرم وقتی مزد و زن عقد کردن بزارن باهم خوش باشن چون بعد ازدواج‌زندگی سخت میشه اون خوشی های عقد کم‌میشه یا از بین میره پس بزارین حداقل آدمها تو عقد به کم خوش باشن معلوم نیست بعد عروسی چه سختی و مشکلاتی پیش روشونه حداقل از دوران عقد لذت ببرن 

منم نظرم همینه.

برای چی باید بری؟ اونا الات دلشون میخاد دوتایی بگردن. چرا خودتو بی ارزش می کنی؟

دیگه خرید رفتن با عروسو داماد خیلی دمودس قبلا میبردن الان همه دونفره میرن خرید توقع نابجایی میخواد لباس زیر بخرن چیزای خصوصی لزومی نداره شما باشی خیلی پرتوقعی

منم هیچ کسو نبردم جاریام صداشون دراومده بود ک خواهرشوهرم گفت حتی منم نبردن خرید خودشونه چه لزومی داره ما باشیم ک من هزاربار رفتم تا تونستم خرید کنم انقد سخت پسندم کلنم دوست ندارم با کسی ک بهم خیلی نزدیک نیست برم خرید معذبم 

حق داره خب

اون دوس داره با شوهرش باشه

میدونم شماهم از سر ذوق و دوس داشتن داداشتون میخوای بری ولی از من میشنوی نرو 

چون بعدا برا خودت اعصاب خوردی میشه

خودتو بذار جاش...دوس داشتی خواهرشوهرت باهات بیاد خرید?

فقط با مامانم راحتم تو خرید