2733
2739
سلام...من دوست دارم گاهی برم خونه مامانم اینهاکه توشهری 2ساعته اینجاهستم بمونم..بااینکه شوهروزندگیمو خیلی دوست دارم ولی به خاطردلگیری شهرمون وهم صحبت نداشتن..و..دوست دارم مثلابعضی وقتهایه هفته ای فارغ ازمسئولیتهام تواین بارداری یه هفته ای خونه مامانم اینهابمونم..شوهرمم چون میدونه اینجاکسی روندارم وچقدردلم میگیره کاملاراضی هست..ضمن اینکه مردی هست که ازعهده خودش خیلی خوب برمیاد...امامامانم اینهامخالفند!به شدت..بامحبت هستند..ولی چون سن وسالی ازشون گذشته..همش فکرمیکننداگه من برم خونه بمونم..بین من وشوهرم سردی به وجودمیادیاممکنه مادرشوهرم بیاداینجابخاطردخترمون..وروشوهرم وزندگیم تاثیربذاره...درصورتیکه شوهرمن مردفهمیده ای هست واین چیزااگرم باشه روش تاثیرنداره..گاهی اوقات خیلی دلم میگیره وگریه میکنم...احساس میکنم پشتم خالیه..هرچی هم باهاشون صحبت میکنم فایده ای نداره میخواستم ازشمابپرسم..شمامیرین خونه ماماناتون بمونین؟اونهامخالفتی ندارن وآیااین موضوع مرسوم هست یانه؟مرسیی
خورشید جون . ببین عزیز دلم ، به نظر من اصلاً خودتو اذیت نکن . بمونی خونه بهتره اگه دلت گرفت برو الکی یه دونه نون بخر . برو فروشگاههایی که دوست داری. اگه مامانت اعتقادش اینه به نظر من اگه بری اونجا مدام از همین نوع حرفا میزنه و اذیت میشی(دقیقاً مامان من اینجوریه. وقتی میرم اونجا اینقدر حرفای الکی در مورد شوهرم و خانوادش میزنه که میخوام سرم بکوبم به دیوار و ترجیح میدم توی خونه از دلتنگی دق کنم ولی مامانمو نبینم)
من 10 روزم برم خونه مامانم باهام میبرمش عادتش ندادم هیچکدوم همدیگر را تنها بذاریم البته به جز سفرهای اجباری که پیش اومده و میهمانی های زنونه

بد عادتش نکن که به نبودنت عادت کنه ولی تو دوران بارداری ماهی چند روز که دلت هم باز بشه ایرادی ندارههه البته نظر منه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خورشید جان سلام
به نظر من شرایط هر کسی بستگی به خودش داره و تو این دوران زن باردار باید تا اونجایی که میتونه خودش را از غمها دور کنه و به اون چیزایی که دوست داره نزدیک کنه
اگه من به جای شما بودم کاری میکردم که نه سیخ بسوزه نه کباب
یعنی حد اعتدال را انتخاب میکردم و گاه گداری روی خواسته هام پا میذاشتم
نه اونقدری برو که مامان اینا نگران بشن و نه اونقدری بشین به این فکر کن که شوشو تنهاست و مادرش میاد زندگیمو بهم میزنه و ........ و وقتی خیلی احساس ناراحتی میکنی برو یه چند روزی خونه مامانت اینا
برای اینکه اونا نگران نشن هم راههای مختلفی هست مثلا مرتب به شوشوت زنگ بزن یا از اون هم بخواه یکی از اون روزها را بیاد اونجا یا جلوی مامانت اینا به مادر شوشو زنگ بزن و.... این دیگه بستگی به هنر خودت داره
2731
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز