2733
2734
عنوان

اونایی که محسن معینی دکترشون هست

3797 بازدید | 27 پست

سلام انگار دکتر رفته خارج و نمیاد 

بیایید بگید الان تکلیفمون چیه؟؟

من هرچی زنگ میزنم منشیش جواب نمیده 

هرکی تو این هفته رفته مطب و خبری داره بیاد بگه 

(الھم صل علی محمدوال محمد)صلوات برای نی نی

معینیه شهرک غرب؟؟

نمیشه که نیاد حتما هفته دیگه میاد واسه تعطیلات رفته

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
معینیه شهرک غرب؟؟ نمیشه که نیاد حتما هفته دیگه میاد واسه تعطیلات رفته

شهرک و که جمع کرد خودم روز اخرش اونجا بودم. نه انگار دیگه برنمیگرده 

(الھم صل علی محمدوال محمد)صلوات برای نی نی

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

شهرک و که جمع کرد خودم روز اخرش اونجا بودم. نه انگار دیگه برنمیگرده 

عه جدی؟؟ من دوماه پیش اونجا آمینو انجام دادم حیف واقعا دکتر خوبی بود

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2728
☹️☹️ اره ظاهرا  خداروشکر به موقع رفتی

اگه خودش جواب نمیده زنگ بزن منشیه خواهرش ،باهم یه جا مطب دارن من پیش خواهرشون میرم ولی نمیدونستم از اونجا رفتن ،من پیش خانم دکتر اشرف معینی میرم 

اگه خودش جواب نمیده زنگ بزن منشیه خواهرش ،باهم یه جا مطب دارن من پیش خواهرشون میرم ولی نمیدونستم از ...

اره زنگ زدم مطب خواهرش گفت باید بیایی تشکیل پرونده الان دارم میرم 

(الھم صل علی محمدوال محمد)صلوات برای نی نی
اره زنگ زدم مطب خواهرش گفت باید بیایی تشکیل پرونده الان دارم میرم

ببین اگه ساعت ۴ اونجا نباشی ،چون اوایل بارداریته یکم معطلیت زیاد میشه .من هر بار قبل از ۴ اونجام ،ان شالله زود نوبتت بشه 

2738

چه حیف دکترای خوب دارن‌میرن

اون‌از رزاقی اینم‌معینی😞😞


کسی هرگز نمی داند چه سازی می زند فردا ،چه می دانی تو از امروز،چه می دانم من از فردا ،همین یک لحظه را دریاب،که فردا قصه اش فرداست

اره رفته و انگار دیگه نمیاد.منم 30ابان پیشش نوبت داشتم ز زدم منشیش گفت بیایید تا بفرستمت پیش خواهرش.منم نرفتم.اوایل هم تحت نظر رزاقی بودم ک اونم رفت و اینم از معینی.وجدان کاری ک ندارن پولدار میشن و میرن خدمتشونو ب خارجیا میکنن و منه باردار هم باید الان دربدر دنبال دکتر باشم با هزار استرس دیگه بارداری

ببین اگه ساعت ۴ اونجا نباشی ،چون اوایل بارداریته یکم معطلیت زیاد میشه .من هر بار قبل از ۴ اونجام ،ان ...

زیاد معطل نشدم ولی خب شلوغه دیگه

(الھم صل علی محمدوال محمد)صلوات برای نی نی
اره رفته و انگار دیگه نمیاد.منم 30ابان پیشش نوبت داشتم ز زدم منشیش گفت بیایید تا بفرستمت پیش خواهرش. ...

دکتر عمل قلب داشته رفته بوده انژیو انجام بده ولی رگاش باز نشده مجبور به عمل قلب باز شده الان هم اجازه پرواز نداره البته منشیش گفت تا اواسط آذر میاد برای ما مریضاش خیلی سخته ولی امیدوارم زودتر خوب بشه بیاد .من  زایمانم اسفنده ولی اونایی که این دوماه زایمان داشتند رو به خواهرش و یه دکتر دیگه ارجاع داده.

دکتر عمل قلب داشته رفته بوده انژیو انجام بده ولی رگاش باز نشده مجبور به عمل قلب باز شده الان هم اجاز ...

نمیاد دیگه گفت رفته سوئد. بعیدم میدونم برای انژیو رفته باشه انژیو که چیز ساده اییه همینجام میتونست انجام بده. اول که گفتن سفر کاری. بعد گفتن عمل قلب.خواهرشم باید بری پرونده تشکیل بدی یعنی شرح حال مریضاشو تحویل خواهرش نداده فقط برای اونایی که ماه اخر بودن ارجاع داده خواهرش. به نظرم امسال و که کلا نمیاد حالا شاید سال دیگه بیاد شایدم مثل رزاقی کلا رفته

(الھم صل علی محمدوال محمد)صلوات برای نی نی
نمیاد دیگه گفت رفته سوئد. بعیدم میدونم برای انژیو رفته باشه انژیو که چیز ساده اییه همینجام میتونست ا ...

منشی هاش که گفتند نیمه آذر میاد دلیلی نداره دروغ بگن ولی اگه نیاد واقعا سخته یه دکتر دیگه پیدا کردن.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز