هشـــــــــــدار *** این داستان یک داستانِ سلیقه ایست لطفا با سلیقه ی خودتون تصمیم بگیرید ***هشــــــــــــدار
مطب گردی *** این داستان : دکتر فرهنگ ***
آروم یه گوشه ای نشستم تا کم کم یخم آب بشه و بتونم تحقیقات میدانی رو شروع کنم ...
اکثر بینی ها زیر چسب بودن ... بعضی ها هم زیر گچ و بعضی ها بدتر زیر ماسک بودن ...
یه بینی از دور قشنگ و ظریف دیدم که وقتی اومد نزدیک تعجب کردم که فرهنگ اینقدر ظریف کار کرده باشه برای همین با تعجب ازش پرسیدم که اینجا عمل کردی ؟ و با گفتن" 4ماهه عمل کردم" حرفمو تایید کرد ... بینیش خیلی تمیز بود اما به نظرم برای صورتش یکم ظریف بود ... بینی قبلش هم خیلی کمکار بود ...
دوتا چسبی تو زاویه دیدم بودن که از زیر چسب بد نبودن ... طبیعی بودن دیگه ...
یه خانومی روبروم بود که با زحمت خودمو به صندلی بغلش رسوندم و با تردید پرسیدم که عمل کردی؟؟ یک سال بود عمل کرده بود ... یه بینی زیادی طبیعی و خودش رضایت کامل نداشت و میگفت بینی خودمه و تغییر زیادی نکرده ... علت اومدنش رو پرسیدم که گفت هنوز بینیم ورم داره اومدم ببینم راضی میشه آمپول بزنه ...
بعدش خواهرش از از راه رسید که نزدیک 3سال بود عمل کرده بود ...
بهش تبریک گفتم اما بینیش قوس که هیچی شیب هم نداشت انگار عمودی بود دماغش!
یه خانومی بود که با دخترش بود و بینی بدی داشت ! داشتم مقدمات فرار رو فراهم میکردم که نوبت مشاوره من رسید ...
دکتر خوش اخلاق و مودب بود ...
ایرادات بینی رو گفت ... اما اصلا با دماغم خوب برخورد نکرد
گفت فقط یه سایز کوچیک میشه و ... ایرادارو فقط میگیرم ... انتظار زیادی نداشته باش و ... جواب بیشتر سوال هارو هم واگذار کرد به لحظه ی عمل و باز شدن بینی و ... تازه اینا جنبه های امیدوارانه ش بود
بعدش سوراخات نامتقارنه و پره هات بالا و پایینه ... هیچی خلاصه خیلی محترمانه منو برای کجی و نامتقارنی و خلاصه همه جور بلای احتمالی آماده کرد ... یه جورایی پیشگیری از غر زدن بعد از عمل !
هزینه هم با کلینیک 4100 ...
با قیافه ی درهم و ناامید اومدم بیرون و داشتم میرفتم که گفتم بذار شفاف سازی کنم برا خودم ...
رفتم سراغ اون خانومه که گفتم بینی بدی داشت و پرسیدم : خانوم شما اینجا عمل کردید؟
بنده خدا خوش برخورد بود و خندید و گفت : نه عزیزم ! برای دخترم اومدیم اینجا !
خلاصه صحبت مطب گردی و کجاها رفتی و نرفتی باز شد و دخترش بین احمدی و فرهنگ مونده بود !
در آخر خانومه بنده خدا خندید و گفت : راستشو بگو اومدی دماغ منو پرسیدی که اگه فرهنگ عملم کرده اینجا عمل نکنی؟
منم این شکلی شدم
و گفتم : نـــه ! نه اینکه بد باشه فقط نوکش یکم هنوز جای جمع شدن داره
... خانومه هم یه لبخند ِ خودتی و اینا زد و منم ازش معذرت خواهی کردم و خلاصه روحیه ی بنده خدارو داغووون کردم رفت ...
در کل نتیجه ی مطب گردی دکتر فرهنگ : حرف بچه های خود فرهنگ رو که میگن دکتر فرهنگ برای کمکارها بهتره رو تایید میکنم ! و توی اون جامعه ی آماری که دیروز دیدم هیچکس قوس نداشت و به نظرم بعضی بینی ها واقعا به یه مقدار قوس نیاز داشت ... البته این نظر منه شاید دکتر بهتر تشخیص داده که قوس نداده ... و یا شاید جامعه آماری من محدود بوده ...
راستی یه سوال هنوز ذهنمو مشغول کرده : نقش اون منشی بالا چی بود دقیقا ؟؟؟
و احساس من نسبت به فرهنگ فعلا :
(بی تفاوت)