سلام برهمگی، یکم ناراحتم خانوما بیاین درد و دل کنیم،میخوام قصه زندگی خودمو تعریف کنم، از یه شهر بزرگ یعنی کلان شهر ازدواج کردم اومدم یه شهرستان کوچیک نمیگم بده خیلی خوبه همه چی داره عادت کردم شوهرم معلمه تویه شهرستان خیلییی کوچیک جفتمون اونجا کار میکنه یعنی از محل کارش تا خونه یه ساعت راهه، اول ازدواج شرط کردم باهاش گفتم اونجا زندگی نمیکنم یعنی همونجا که محل کارشه تقریبا" مثل روستاس امکاناتم نداره، قبول کردن اما حالا میگه بیا خونه سازمانی بگیریم از طرف کارش یه سال یا دوسال بمونیم اونجا دستمون باز بشه پس انداز داشته باشیم، درضمن خونه از خودمون داریم اینجا ولی میگه بریم تو اون روستا زندگی کنیم مامان و باباشم همونجان بهش گفتم من نمیام ولی خودش میگه من مجبورت نمیکنم اما خوبه بریم بخدا من دوست ندارم برم آخه خوشم نمیاد برم تو روستا، شوهرم خیلی مرد خوبیه ولی وقتی به این موضوع فکرمیکنم میگم کاش یه انتخاب دیگه داشتم اینقدر حرص نمیخوردم تازه اگه بیام همه حرف در میارن حالا این به کنار خودم دوست ندارم چیکارکنم؟؟؟ همش تو این فکرم بهش میگم گولم زدین میگه چیکارت دارم خودت انتخاب کن ولی از یه جام دلم میسوزه براش چیکارکنم به نظرتون؟ تازه میخواستم بچه دارشم ولی با این وضع نمیخوام، اصلا" دلم گرفته بخدا نمیدونم چیکارکنم تازه مادرشم میگه ما بلانسبت غلط کردیم قول دادیم😒بیشعور
به نظر من که تو که از خانواده ت دوری حالا چ شهر چ روستا.بعدم یکی دو سال مشکلی نیست اگه دائمی نشه.چون واسه پیشرفت و پس اندازتون خوبه به نظرم.کاری به حرف مردم نداشته باش حرف همیشه هست.
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
شما هرکاری کنید دهن مردم همیشه بازه چرا به حرف مردم فکر میکنید وقتی شوهرتون اینقدر خوبه خب چه اشکالی داره یک سال یا دوسال هرجا زندگی کنید مگه محله زندگی ادما تعیین کننده خوشبختیشونه؟!این فکرارو بریزید دور...
خب اگه نری کجا میمونی چ کار میکنی؟بعد شما وقتی این انتخاب کردی باید ب این چیزا فکر میکردی ب نظر من با همسرت برو و کنارش باش هر جن برات سخت باشه منم دقیقا شرایط تورو دارم و با همسرم اومدم تو ی شهرستان خییییلی کوچیک سخته ولی ارامش دارم ک کنار همسرم هستم