چکار میکنید؟چکاری رو دیگه نمیکنید؟دوست داشتین چیو تغییر بدین تو زندگیتون؟
من حتی اگر به مرگم ختم میشد با عشقم ازدواج میکردم،حتی اگه نمیذاشتن باهاش فرار می کردم،به هر نحوی بهش میرسیدم.از اینکه حسرت داشتنش یه تیکه از قلبمو سوزونده خیلی اذیتم.نفسم بالا نمیاد وقتی بهش فکر میکنم یا میبینمش.
یه مدت اروم شده بودم چند ماهه دوباره شدم اسفند روی آتیش...
کاش میشد برگشت به عقب.
تو شلوارم جيش نميكردم
مثلا من كوچولوئم الان😐
تا وقتی به عقب نگاه می کنی جلوتو نمی بینی
ده سال پیش دقیقا نامزد کردیم با همسرم
کاری نمیکردم
خداروشکر در کل خیلی راضی ام
من با شوهرم ازدواج میکردم به هر نحوی .ولی میگفتم شهر خودمون زندگی کنیم
حسرت هيچ جيزي رو ندارم
و فكر ميكنم هر اتفاقي كه افتاده بايد ميفتاد تا من به اينجايي كه هستم برسم
هیچوقت با اون دختری که همکلاسیم بود و زندگیمو خراب کرد دوست صمیمی نمیشدم
منو به راه بد کشید و خودش عین خیالش نیست
ازدواج نمیکردم بدبخت شدم
من رشته درسیمو عوض میکردم والان مطمینن تو رشته مورد علاقم مشغول به کار بودم
کاش میشد
اما نمیشه برگشت و فکر کردن بهش فقط باعث اعصاب خرابی میشه
اگر برگردم عقب رشته تحصیلیمو عوض میکنم . گوشی نمیخرم . نمازامو کامل میخونم . دوستامو برمیگردونم
زندگی هیچیش دست من نبوده خدا یه کارایی کرده که دهن هرکسی بشنوه وا میمونه..دیگه افسار زندگی از دستم دررفته ازبس خدا کارای غیزمنتظره کرده
کنکور تجربی میدادم😁
دقیقا اگه به ده سال پیش برمیگشتم،هرگز با شهر یابقم ازدواج نمیکردم و ملاک هام رو برا ازدواج خیلی تغییر میدادم و وسیع میکردم
تو اولین فرصت بلیط میگرفتم واز ایران فرار میکردم
