در یک خزان سرد پاییزی
شهرم بخون مردمش غلتید
در کوچه های غرق آوارش
خون جای اشک از دیده ها بارید
در شامگاهی سرد و درد آلود
شهرم اسیر ناله و غم شد
شهری که شهر مهربانی بود
مهمانپذیر درد و ماتم شد
یکشنبه شب با چشم خود دیدم
یک کودکی در خانه اش گم شد
یک بار دیگر شهر شیرینم
مدیون خون پاک خون مردم شد
دیدم غرور شهر من لرزید
از ناله های طفل بی مادر
مادر در تمام کوچه جنگید
دنبال فرزندی که شد پرپر
لرزید اما با خودش لرزاند
شهرم تمام قلب ایران را
این بار اول نیست میلرزد
شهرم هزاران بار لرزیده
او در خلال جنگ هم هربار
خون شهید بی کفن دیده
...
پارسال در همچین شبی و در حوالی همین ساعت شهرهای سرپل ذهاب،قصرشیرین،گیلانغرب،ازگله،ثلاث باباجانی لرزیدند و خیلیها بی خانمان شدند و خیلیها عزیزانشان را از دست دادند.یاد ۵۵۹ نفری که زیر آوار جان دادند گرامی و روحشان شاد😭😭😭