هر وقت که با شوهرم جایی میرم قبلش خوش و خرم هستم ولی بعدش از دماغم در میاد با اون رفتارهای مسخرش امروز از جلسه مدرسه دخترم داشتم میومدم شوهرم تو ماشین منتظرم بود برگشتنی هم یکی از خانمهای فامیل شوهرم که اونم تو جلسه بود باهامون سوار شد چون خونمون تقریبا تو یه مسیره، بعدش حالا شوهرم تا یکیو میبینه جو میگیرتش هی شروع میکرد به قربون صدقه رفتن نی نیم که بغلم بود حالا من که صندلی جلو نشسته بودم تا یه حرفی میزدم جلوی اون خانم منو خیط میکرد، مثلا از یه خیابون داشتیم رد میشدیم مناره های مسجد که تو خط اصلی بود از تو اون حیابونی که رد میشدیم معلوم بود من گفتم اینجا کجاست یعنی امامزاده؟ بعد شوهرم پیش همون خانم با لبخنده مسخرش ادامو در آورد گفت اینجا مسجده، امامزاده کجا بود بعد هی کر کر میخندید اون خانم هم خندش گرفته بود آخه مسجد تو شهرمون بود واسه همین من ضایع شدم منو رسوند خونه خودش رفت تا دو ساعت حالم بود، از دستش کلافه ام همه جا میخواد متلکی حرف بزنه نمیدونم منظورش چیه اگه بخوام باهاش حرف بزنم دعوا راه میندازه
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
قربون دستت جانماز مارم آب بکش ... اگه چیزی از تفکرات و سبک زندگی من (نه اعتقاداتم) برات عجیب میاد یادت باشه این زندگی منه لزومی نداره قبولش کنی ، قضاوتش کنی ، مسخره اش کنی اما میتونی مخالفش باشی و با نهایت انسانیت از کنارش بگذری