2733
2734
عنوان

همه چیز این روزا می ره رو مخم ... :(

1120 بازدید | 14 پست
من الان وارد ماه 7 شدم. این روزها همه چیز اعصابم رو خراب می کنه و به همه چیز گیر می دم. تا حالا با مادر شوهرم هیچ مشکلی نداشتم ولی جدیدأ کاراش اعصابم رو خرد می کنه. شما ها هم اینجوری شدید یا من فقط مشکل دارم؟!؟
www.iam2person.blogfa.com
خوب بلخره بارداری
من اینطوری نشده بودم اما بلخره این حالت ها پیش میاد عزیزم
بر اساس گزارش رسمی ؛ علم و آزادی و رفاه اینجاست
غیر ما ، در تمام کشورها ، از فساد و گرسنگی غوغاست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تو بارداری ادم حساس تره و توقع بیشتری از اطرافیان داره..
گلم استرس و عصبی شدن واست خوب نیست
بخاطر نی نیت هم که شده بی خیال همه چی شو تا بعد...
آپلود عکس کوچولوهای فارسی سـرعت اینتـرنت ایـران یه جوری شده که هیـچ جـایی رو بـاز نمی کنه جـــز دهـن عــادمـو
آپلود عکس کوچولوهای فارسی
2731
مسأله اینه که شوهرم درک نمی کنه . فکر می کنه دارم لجبازی می کنم. همش کارا و حرفای مامانش و خواهرش تو مغزم می چرخه و ازشون لجم می گیره ... می ترسم اینجوری پیش بره همه از دستم ناراحت شن.
www.iam2person.blogfa.com
اصلا استرس نداشته باش.... ببخشید ها ولی گور بابای همه چیز....
من تو حاملگی تو محل کار خیلی استرس داشتم.... هم بچم دیر وزن می گرفت هم رو صورتم لک افتاد گفتن از استرسه!!!
ولش کن بابا
آرام باش... آرام باش... من هستم... من خداوند هستم...
گلی جون تو محل کارم هم همش می خوام با همکارا درگیر شم. هر کارشون اعصابم رو به هم میریزه و داغ می کنم! مثل دیوونه ها فقط می شینم فکر می کنم . یه حالت افسرده ی ناجوری شدم . به شوهرم هم هی گیر می دم. خودم هم می دونم خیلی بده ولی دست خودم نیست :((((
www.iam2person.blogfa.com
2740
عزیزم طبیعیه. من بدتر از شما بودم. شوهر منم میگفت اینکه میگی بخاطر بارداریه دروغه. از مامانش هم میپرسید مامان خرش میگفت نمیدونم والا. منم جلوی مادرش میگفتم همه همینطورن شما انقد شوهرت اذیتت کرده این حالتات گمو گور شده.
فقط به هیچ چیز فکر نکن. فقط به این فکر کن که دو ماه دیگه نینی رو بغلت میکنیو بوش میکنی.
آدمها از پیری نمی میرند، آدمها زمانی میمیرند که از همه چیز خسته میشن.
من 3 ماهم بود .مامانش ما رو دید گفت من تا 5 ماهگی معلوم نبود حامله م. استرس گرفتم که من چرا چاق شدم. 2 دفعه بعد گفت من حامله می شدم 25 کیلو اضافه وزن داشتم.
این روزها هم گیر داده به اینکه چرا نمی خوای طبیعی بزایی. فقط می خواد یه مزخرفی بگه. شوهرم میگه فکر نکن به حرفاش ولی ول کن نیست. هر دفعه من رو ببینه یا تلفنی حرف بزنیم باز می گه ...
www.iam2person.blogfa.com
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز