مادرشوهرم دائما از پسراش پول بیرون میکشه با اینکه میبینه وضع زندگیمون چطوریه...دائما میگه پول ندارم یا دلم میخواد برم فلان جا،درصورتی که هرماه مسافرت میره باز میناله!!!!ما حتی ماه عسل هم نرفتیم ۳ سال ازدواج کردیم خودمون به سختی زندگی میکنیم.متاسفانه خیلی گدا صفت و طمع کار،دیگه خسته شدم.دائما با دروغ پسرای مردمو مثال میزنه تا شوهرمو تحت تاثیر قرار بده،متاسفانه شوهرم حرفشو باور میکنه.با اینکه ارثیه شوهرمو خورده و اینارو در به در کرده و با فلاکت زندگی کرده بازم سرشون میزاره و شوهرمو میخواد مدیون خودش کنه...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این ما هستیم که اجازه میدیم دیگران چه رفتاری باهامون داشته باشن. اجازه ندید
تا اونا حرف میزنن زبان من قفل میشه حتی اگه جواب مناسب تو ذهنم باشه نمیتونم جواب بدم اونا هم دندونای منو شمردن،ی جورایی شوهرم هم خیلی از مادرش حساب میبره از بس تو گوشش میخونه که فلان پسر فلان کارو کرد نفرین مادرش گرفت،شوهرم روزی چند بار حالشو میپرسه ی جورایی شورشو درآورده،خیلی از مادرش حساب میبره با اینکه خیلیییییییی در حق شوهرم اجحاف کرده...عروسی ما ی هزاری خرج نکرد تو پاتختی هم ی دعوا انداخت خدا ازش نگذره کاش سرزبون دار بودم.اصلا نمیتونم از خودم دفاع کنم چیکار کنم؟
عریزم خودتو ناراحت نکن یه روزی میشه که اون فوت کرده و شوهرت دیگه افسوس نمیخوره که کاش به مادرم بیشتر ...
میدونی من تا حالا همچین مادری ندیدم که مال یتیماشو حیف و میل کنه بعد کلی هم سرشون منت بزاره.با کلی دروغ خودشو عزیز کنه.وقتی شوهرمو میبینه میگه من برات دعا میکنم کلی زبون میریزه بعد وقتی ما به ی موفقیتی میرسیم نه تبریکی میگه نه هیچی کلی هم حسادت میکنه،من تا الان جوابشو ندادم خودمم ازشون میترسم خیلی بی حیا و دریده هستن.من مخالف محبت شوهرم به مادرش نیستم،شوهرم خیلی در برابر مادرش ساده لوح و زود باور...مادرش از احساس شوهرم بشدت سواستفاده میکنه...