2737
2734
عنوان

یه لحظه گوش میدین به این ماجرا??

130 بازدید | 10 پست

سلام دوستان عصرتون بخیر....الان داشتم با دوستم حرف میزدم چیزی بهم گف ک یکم حالمو خراب کرد گفتم اینجا مطرحش کنم یکم راهنمایی بدین...

من بااین دوستم ار دوران دبیرستان دوستیم دختر خوبیه تو اون دوران زیادی عاشق میشدیم ولی خب اقتضای سنمون بود و تموم شد رف

الان داشتم باهاش حرف میزدم دیدم میخواد یه چیزی بگه اینطوری شروع کرد که راحله تو چقد منومیشناسی...?

_خیلی چطور چیزی شده?

+قبلا ها ک عاشق میشدیم یادته خودمون میرفتیم دنبال کسی ک عاشق شدیم

_اره بابا دیونه بودیم چطور چیزی شده نکنه اینبار برعکسش شده اره?

+اره یکیه ک خیلی دوسم داره...اما من اصلا نداشتم اما الان باهاش عشق واقعی رو فهمیدم.فقط یه موردی هس

_چی?طرف کیه?

+اشناس فامیله نزدیکه.موردی ک داره اینه ک...زن داره😱

_درووووغ...اذیت نکن دیونه.یعنی چی?

+البته همه میدونن ها بازنش مشکل داره تا حد طلاقم پیشرفتن ولی خب بخاطره مهریه و اینا نمیتونه طلاق بده و مجبورن باهمن...

_دیونه ای تو عقل نداری بخدا...

+حتی زنشم میدونه شوهرش یکی دیگه رو دوس داره و کلا بیشتر با هم همخون تازن و شوهر

_ک چی مثلا?خب اگه واقعا بااون مشکل داره طلاقش بده...بیاد خواستگاریت

+میگه زنش میگه طلاق بگیرم خونه رو باید ب نامم بکنی اینم همه هستیش میره رو هوا

_خب اموالش رو بکنه به اسم یکی دیگه طلاق بده دادگاه قسط بندی میکنه

(این قسمت جوابشو پیچوند)

+نمیشه خب...ولی من بااین مرد حس واقعی عشق رو تجربه کردم ک تاحالا با هیشکی تجربه نکرده بودم.حتی برااینکه عشقشو ثابت کنه رفته ب مامان و خواهرش گفته ک منو میخواد ولی خب مادرش شدید توپیده بهش و خواهرشم فک کرده داره باهاش شوخی میکنه جدیش نگرفته

_مامات خودت چی?میدونی ک چقد سخت گیره

+اره کاملا مخالفه...خیلی...میدونی چیه...من اصلا نه از ازدواج خوشم میاد نه میخوام ازدواج کنم...ازخیلیا شنیدم عشق بعد ازدواج کاملا فروکش میکنه و زندگی میشه عادی و مشکلات بالا میگیره منم ازهمین ازدواج بدم میاد نمیخوام ازدواج کنم

_پس چرا بااین پسر داری ادامه میدی?داری خودتو ازار میدی..یه درصد فک کن یه روز برگرده پیش زنش...نابود میشیا...

+نه برنمیگرده اینا ب اخرخط رسیدن همه هم میدونن فقط بخاطرمهریس ک موندن

_خب ادامه بدی ک چی بشه?نه اون طلاق میده نه خونواده ها راضین اخرش ک چی?

+هیچی تا جایی ک باشه باهاش هستم.اخه میدونی ما رابطمون اونطوری نیس میشه دوهفته باهم حرف نزدیم...ولی عاشق همیم...حتی بهم گفتم حلالت نمیکنم اگه بخاطره من ازدواج نکنی...ولی من از ازدواج بدم میاد

_والا منکه عقلم جایی قد نمیده تو فقط داری خودتو ازار میدی...یه روز این رابطه تموم میشه چون اخرش معلوم نیس

+میدونم ولی حس خوبی رو باهاش تجربه کردم

_نمیدونم چی بگم خوددانی دیونه بازیه


بنظرتون فازش چیه?اصلا ازش انتظار نداشتم عاشق به مرد زن دار بشه حتی اگه بخوان طلاق بگیرن...خودشم میگه فک نمیکردم یه روز ب اینجا برسم...

اشنباهه ازدواج با پسر مجرد هزار تا داستان از توش درمیاد حالا آقا متاهله هنوز تکلیف اولی مشخص نیست رفته سراغ بعدی، در ضمن مهریه حق اون خانومه از اول که همخونه نبودن گناه داره پیچوندن مهریه اینکارش نشون میده ادم متعهدی نیست نکنه به ضررشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اشنباهه ازدواج با پسر مجرد هزار تا داستان از توش درمیاد حالا آقا متاهله هنوز تکلیف اولی مشخص نیست رف ...

خیلی بهش گفتم میگه ما که نمیتونیم ازدواج کنیم...خودشم میدونه

2728
2738
فقط عمرش هدر میره امیدوارم راه درستو انتخاب کنه

به خودشم گفتم...گفتم فقط خودت عذاب میکشی....داری خودازاری میکنی حالیت نیس...انگار نمیشنوه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687