بچه ها دیشب خواب دیدم که بچه دار نمیشم وهمه درن سر کوفتم می زنن انقدر گریه کردم وخواب زبونم بند اومدیارای حرف زدن نداشتم ببین خداداره چکار می کنی تخوابمم ارامش ندارم شوشو با صدای گریه ی من منو از خواب بیدار کرد تا یک ساعت نمی تونستم حرف بزنم خودموئ لوس نکردم نمی تونستم حرف بزنمم
خدا من ایمان دارم به پایان این روزهای سرد و مه آلود ... ماهِ من، می دانم که بزودی آفتابی خواهی شدمن این را از قاصدکهای خوش خبر شنیده ام