یه بار به مادر شوهرم گفتم شوهرم معده ش درده خیلی اذیت میشه(یه دوره کوتاه شوهرم معده درد داشت) برگشت گفت میخواستید عروسی نکنید.بمیرم برا شوهرم
ماه رمضون بود منم روزه،دلم از ته سوخت.مهر مادری..
هیچ مشکلی ام نداشتیما،ناراحت یک میلیون و نیمی بودن که واسه عروسیمون طلا خریده بودن،اونم به خاطر حرف مردم.
عزیزم بی اهمیتی بهترین راهه