دردم گرفت از خوندش ...طفلک بچه
وقتیکه مادربزرگ و داییم رفتن بیمارستان بچه ببرن دکتر شوهرخالم از صدای جیغ پرید بیرون از حموم من رفتم اب قند درس کنم گفت چیشده براش تعریف کردم برگشت یه کشیده ی محکم زد تو گوش خالم گفت به تو هم میگن مادر حواست کجاست بعدم رفت تواتاق درو بست که حولشو دربیاره وقتی داشت از در میرفت بیرون که سوار ماشین بشه بره دنبالشون گفت اگه بلایی سر بچم بیاد طلاقت میدم بی لیاقت بیچاره خالم همینجور میلرزید
دلم ريش شد😐😟
ای خدا چقدر مراقبت از بچه سخته باید مدام چار چشمی مواظبش باشی اون از آرشیدا اینم از این‌تاپیک، حالم واقعا بد شد بچه طفل معصوم چرا همچین دردی بکشه آخه😢😢
ای خدا چقد این مردا پرروان
عن آقا گه کاری خودش رو انداخته گردن خاله ات .سریع دست پیش گرفته .خاله ات باید جرش میداد همون لحظه
واي خدا دلم ريش شد 😢😢
بعضیا اینجورین...به جای راه حل دنبال مقصر می گردن. کدوم مادر راضی می شه یه خار به پای بچش بره؟ ولی هر چقدر هم که مواظب باشی بعضی اتفاقا میفتن. نمی شه کاریش کرد...الان این تیغ از یه جایی افتاده و کسی ندیده واقعا...سهل انگاری مال وقتی می شد که یکی می دید و اهمیتی نمی داد.
