چند وقت پیش شوهرم خونه مادر شوهرم بود که صحبت سر قیمت گوشت بود که خواهرشوهرم برگشت گفت ما الان ۲ساله گوشت نخوردیم البته خودش از گوشت و لبنیات بدش میاد
بعد این موضوع شوهرم ناراحت میشه و امروز میره یه گوسفند میخره یه میلیون
و قسمت کرد که به سه تا خواهر شوهرم و مادرشوهرم بده بعد من اومدم یه اندازه یکی دوکیلو از گوسفند ۴۰کیلویی بگیرم برگشت گفت همه خوباشو داری جدا میکنی و استخون و چربی و گذاشتی
حالا بخواد برا خونه خودمون گوشت بخره دو کیلو بخره میاد قبض کارت خوان رو به من نشون میده میگه دیگه نمیشه هیچی خرید