2737
2734
عنوان

حالم خیلی بده

263 بازدید | 27 پست

امروز که ظهر اومدیم خونه بچه ام دلش درد میکرد خواستم بهش دارو بدم که ازم جدا نمیشد به شوهرم گفت برو داروهاش بیار با غر رفت اورد بعد با زور میخواست بده به بچه اونم هی میداد بیرون دستش انداخت تو دهن بچه که بریزه تو حلقش بعد یه ثانیه دیدم شوهرم دادش رفت هوا دستش بچه ام گاز گرفته بود اونم محکم بچه را زد من گفتم بیخود میکنی میزنیش وحشی گفت تو دخالت نکن تو را هم میزنم خلاصه دعوا بالا گرفت بعدش من ناخواسته حامله شدم شروع کردم بزن با مشت تو شکمم و گفتم من اینی که بهواد تو باباش باشی نمیخوام اونم پا شد و گفت خودم میکشمش اومد سمتم یه مشت زد تو کمرم و رفت بچه ام از ترسد زد زیر گریه بعد بچه را بغل کرد و خوابیدن الان بچه ام از خواب پرید حدود نیم ساعت گریه میکرد وحشتناک هرکاریش میکردم اروم نمیشد اومدم زنگ زدم شوهرم گفتم بچه اروم نمیشه اومد دنبالش بهم گفت با داد انشالله من بمیرم تا تو با دو تا بچه بدبخت بشی که بلد نیسی یه بچه را اروم کنی منم گفتم من دارم میرم خونه بابام گفت هر قبرستونی میخوای برو خیلی حالم بده همش دارم گریه میکنم چیکار کنم به نظرتون ول کنم و برم خونه بابام؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740

دوتاتون تو عصبانیت همش تصمیمات اشتباه گرفتین بنظرم بمون خونتون به اندازه کافی موضوع رو کشش دادین و همینجوری رو روان بچه تاثیر گذاشته دیگه بدترش نکن خواهشا 

من به دستان خدا خیره شدم ... معجزه کرد [smiley]l/l_70.gif[/smiley]

شوهرت عصبی بوده ولی شما نباید بش بگی وحشی

باید با ارامش بگی بچه گناهی نداره چرا میزنی

بعد هم مشت زدن تو شکمت دیگه چه مسخره بازی بود

بچه طفل معصوم

شوهرتم حق داره مادر باید بتونه بچه رو اروم کنه نه که زنگ بزنی شوهرت بیاد

بازم تو شرایط شما نبودم دقیق شاید شما هم اعصابت ضعیفه 

تویی دریا منم ماهی، چنان دارم که میخواهی

نه کجا بری.مادردوتا بچه ای وایسا و زندگیتو درست کن.همسرت بچه هاشو دوست داره که مسئولیتشونم قبول میکنه بنظرم کمی سیاست زنونه کارتو راه میندازه

اقرار میکنم کہ خدایم فقط توئی*ھر آنچہ ماندہ است برایم،فقط توئی*شاھدترین بہ خلوت شب ھای تارِ من*سامع ترین بہ زمزمہ ھای نزارِ من*طوفان غم ز گریہ جدایم نمیکند*موج است، موجِ غم کہ رھایم نمیکند*انگار کہ روضہ ای بہ دلم دم گرفتہ است*بغضی ھزار سالہ گلویم گرفتہ است*چشمم بہ لطف توست اگر زندہ ام ھنوز*عاصی و روسیاہ،ولی بندہ ام ھنوز۔۔۔پروردگارِ یوسفِ تنھا درون چاہ* فریادرس ترین بہ غمِ قلبِ بی پناہ*پروردگارِ یونسِ در عمقِ آبھا*پروردگارِ قلبِ رئوفِ رباب ھا*پروردگارِ مردمِ شب ھای انتظار*پروردگارِ چشم بہ راھانِ بی قرار۔۔۔۔

ول کنی بری ک چی عزیزم 

اگه میری واسه همیشه خوبه

اگه واقعا میتونی اگر ک ن بشین و زندگیتو بساز باشوهرت حرفربزن شما بچه دارین اینکارا چیه اون طفل معصوم گناه داره ک از الان شاهد دعوای شماهاست یخورده هم جفتتون ب اونی ک تو راهه فک کنید تنشای الان واسه بچه خوب نیس خدایی نکرده پس فردا با ی مشکلی ب دنیادبیادخوبه؟؟؟؟؟؟

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز