مادرشوهرم خیلی خیلی در حقمون بد کردن هرچی از دارایی از محبت واسه دختراشه
بعداز فوت پدرشوهرم گفتم عیب نداره من ۳باری توجه نکردم زنگ زدم حالشو پرسیدم دیدم زنگ نمیزنه
دختراش بدی کردن دیگه احوال مارو نگرفت با شوهرم حرف میزد فقط میگفت زنت خوبه و تمام
باخودم حرف نمیزد نمیگفت گوشیو بده به زنت حالشو بپرسم
حالا به گوشی خودم نزنگیده به درک
حالا شوهرم گیر داده تو زنگ بزن
گفتم بدی هایی بمن کردن در نطر بگیر من این همه کوتاه اومدم میگه بازم گذشت کن گفتم نمیتونم
با دلخوری گفت باشه نزن
موندم چیکار کنم؟