2752
2734

سلام از اولش میگم با با خانواده همسرم از،خیلی سال قبل رفت وامد خانوادگي داشتیم و از دو شهر مختلف ولی نزدیک بهم بودیم و همسرم اون موقع خیلی به بهونه های مختلف میومد خونه ما نگو من چشمش گرفته بودم منم که از همه جا بی خبر چون از هیچ نظر به هم نمی خوردیم و من سنم کم بود اصلا فکرش هم نمیکردم تا اینکه اومدن خواستگاری منم دیپم موقعیتش خوبه خانوادم هم خیلی دوسش داشتن قبول کردم نگو مادرشوهرم اصلا به ازدواج ما راضی نبوده  چون میگفته اینا یا به ما دختر نمیدن اگر هم بدن نمیذارن بیاد اینجا شرط میذارن تو بری شهر اونا شوهرمم میگه اگر هم بگن من میرم  وکلی تو خونشون ناراحتی  پیش میاد و شوهرم گفته بود یا این یا هیچ کس اینا گفتن بدونید مادر شوهذم از اول من نمی خواسته حالا هستید بقیش بگم

اللهم صل علی محمد وآل محمد


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

ولی بعدش انچنان مشکل خاصی باهم نداشتیم و ما هم شرطی نذاشتیم ومن رفتم شهر اونا زندگی کردم مادر شوهرم کرم داشت ولی پدرطوهرم اجازه نمیداد کاری کنه پدرشوهرم از همه تظر برامون سنگ تموم گذاشت 

اللهم صل علی محمد وآل محمد

ولی مادر شوهرم هیچ کاری برای من نکرد من تو شهر اونا غریب بودم و تو دوران دانشجویی باردار شدم و خانوادم نزدیکم نبودن حاملگیم به بدترین نوع ممکن ویار داشتم بعد هم که درس و زندگی و بچه با هم تنها ماری که میکرد میومد ایراد میگرفت چرا اینجا خاک داره چرا اونجا اینجوره با اینکه سنی نداشت و خیلی زرنگه تا بحال تو خونه من ظرف غذای خودش هم نذاشته تو ظرفشویی یعنی مطلقا هیچ کاری برام نکرده

اللهم صل علی محمد وآل محمد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مرواریدآبییی  |  10 ساعت پیش
توسط   77namnamak  |  10 ساعت پیش