من یه بار بچگی رفتم سنندج
بی نهایت دوست داشتم اونجا رو
مردمش لباس های محلی می پوشیدن و هواش خنک بود و شهرش سرسبز بود
یادمه یه رستوران بین راهی برای نهار رفتیم بیرون تخت گذاشته بودن از کنارش یه جوی خوشگل آب رد می شد و یه گربه سفید خوشگل هم بود که کنار تخت ها میومد و کباب می خواست!
خیلی خیلی دوست دارم الان با شوهرم و بچم می تونستم برم دوباره اون شهر ببینم