از جاريم متنفرم خيلي دروغگو و خالي بنده هميشه پشت مادرشوهرم حرف ميزد پيشه من و كل فاميل منو نسبت به مادرشوهرم بدييم كرده بود چون تو يه خونه باهم زندگي ميكنن مشكلاتشون زياده و از هم متنفرن مخصوصا جاريم ...ازش بدم مياد بخاطره دورو بودنش از وقتي كه فهميده پدرشوهرم قرار خونه رو بسازه پاچه حواري مادرشوهرمو ميكنه و با من اصلا ديگه درباره مادرشوهرم حرف نميزنه اين كارش حالمو بهم ميزنه و احساس ميكنم همش ميخواد منو پيشه اونا خراب كنه