مامی پسرهای عزیز... من هم امیدوارم که بتونم به این هدفم دست پیدا کنم. مدتهاست که ذهنم رو مشغول کرده... مدتها...
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
وای مامی پسرها تقریبا این دومین باری بود که در گل زندگیم من پرده از این هدفم برداشتم ، ولی شما عجب استعداد و توانایی ای در تشویق داری... اینو جدی میگم... شما معلم یا روانشناس خوبی میتونی بشی... و یک مادر خوب که با قدرت ،و به صورت هدایت شده فرزندانش رو تشویق میکنه.
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
ممنونم عزیزم شما لطف داری باور کن این آرزوی قلبی من هست که هیچ زنی به خاطر زن بودن تحقیر نشه به خاطر مادر بودن مجبور به ادامه ی هیچ شکنجه ای نشه درسته که این خانه از پایبست ویران است ولی با همه ی وجودم مطمئنم یه روزی از یه جایی یه زنی دست به زانوش میزنه از جاش بلند میشه و یه خونه ی جدید میسازه خونه ای که پایبستش محکمه محکمه
ماریلا جون سلام. ممنون که اجازه ی مطرح کردن دادی. میام می نویسم در اولیم فرصت.
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...